پارت /۲/ وانشات jungkook
من وارد کمپانی شدم و رفتم اتاق تمرین یه گوشه ای نشستم تا استاد بیاد . اومد خیلی جا خوردم جونک کوک بود پرسیدم:کسی که قراره با من تمرین کنه شما هستید؟ جونگ کوک:بله چون هنوز قسمت من اماده نشده بود تو قسمت bts تمرین می کردم یک هفته گذشته بود من و اعضای بی تی اس کمی اشناشده بودیم و امروز قرار بود اهنگ ضبط کنیم وارد اتاق شدم و تمرین و ضبط رو شروع کردیم من ساعت ۹ صبح وارد اتاق شدم و ۱۰ شب بیرون ومدم خسته بودم همه رفته بودن انگار من وارد اتاق لباس شدم تا لباس عوض کنم که چشمامو باز کردم دیدم جونگ کوک داره لباس عوض می کنه و یهویی منو نگاکرد من پشتم رو بهش کردم من: ببخشید من فکر کردم اینجا اتاق لباس منه ببخشید یهویی دستشو روی شونم گذاشت و من رو برکردوند و لبشو روی لبم گذاشت چشام تا بالا باز شده بود ازش جدا شدم شوک وارد شده بود سری از اتاق بیرون ومدم و رفتم
(جونگ کوک)
سیلی زد و رفت . من تو این یکی دو هفته واقعا جزبش شده بودم خیلی مهربون زیبا و... خلاسه که فردا شد رفتم کمپانی و بی کار بودم و گشتم دنبال مایا پیدا نکردم و رفتم حیاط و دیدم روی تاب نشسته پیشش رفتم و گفتم:سلام
(مایا)
یکی اومد وسلام کرد پشتم رو نکا کردم جونگ کوک هست و سلام کردم من:سلام جونگ کوک:من می خواهم یه چیزی بهت بگم
(جونگ کوک)
سیلی زد و رفت . من تو این یکی دو هفته واقعا جزبش شده بودم خیلی مهربون زیبا و... خلاسه که فردا شد رفتم کمپانی و بی کار بودم و گشتم دنبال مایا پیدا نکردم و رفتم حیاط و دیدم روی تاب نشسته پیشش رفتم و گفتم:سلام
(مایا)
یکی اومد وسلام کرد پشتم رو نکا کردم جونگ کوک هست و سلام کردم من:سلام جونگ کوک:من می خواهم یه چیزی بهت بگم
۱۰۹.۴k
۰۴ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.