سناریو گوجو
پارت 3
فلش بک به فردا
از زبان گوجو
فکر کنم امروز باید با اون دختره مسابقه بدم ها منظورش از کتاب جوجوتسو چی بود هههههههه ولش کن بهر حال من میبرم
حالا بر شیرینی فروشی( ╹▽╹ )
نزوکو : بنده : خفه نشی-_-
گوجو : نه نمیشم
نزوکو: هعیییی
زنیتسو : نزوکوووو چاننننننننن
نزوکو: یا خدا فرار
*بعد دوساعت فرار کردن-_-*
از زبان یزوکو
امروز باید با گوجو سنسه مسابقه بدم شنیدم که اون قوی ترین معلم جوجوتسو هست هعععععع این ناعدالتی ای من هنوز کامل به قدرتم نتونستم خوب کنترل کنممممممم اعههههههه دختره احمق چرا قبول کردییییییی ولی.... مجبورم وگرن رام نمیدن ههههعععع فکر کنم بهتره که برم پیشه استاد کامیناری (دوستان اسم استاد یزوکو کامیناری هست و ایون یزوکو رو بزرگ کرده )
تمرین کنم
فلش بک به خانه کامیناری
سلامممممممممم کامیناری سامااااااااا
کامیناری : در دختره احمق چی میخوای
یزوکو : میشه باهام تعمیرن کنید
کامیناری: ها... برای چی
یزوکو کل اتفاق هارو تعریف کرد*
کامیناری : ام خوب بهتره بری
یزوکو: چی چراااااا
کامیناری: چون تو یه آدم معمولی هستی و جوجوتسو در بدنت نداری و منم نمیتونم قدرت جادویی کتابت زیاد کنم-_-
و تو توی هنر های رزمی از منم بهتر شدی پس چیزی ندارم که بهت یاد بدم
یزوکو: همه باشه خیلی ممنون کامیناری ساما و به ادای احترام خم شد و از خونه کامیناری رفت
یزوکو : هههههه آلات چی کار کنممممممم من باید ببرم
داشتم همین جوری راه میرفتم که یهو....
_______________________________ هههههه سادیسم دارم امیدوارم خوشتون اومده باشه♡
فلش بک به فردا
از زبان گوجو
فکر کنم امروز باید با اون دختره مسابقه بدم ها منظورش از کتاب جوجوتسو چی بود هههههههه ولش کن بهر حال من میبرم
حالا بر شیرینی فروشی( ╹▽╹ )
نزوکو : بنده : خفه نشی-_-
گوجو : نه نمیشم
نزوکو: هعیییی
زنیتسو : نزوکوووو چاننننننننن
نزوکو: یا خدا فرار
*بعد دوساعت فرار کردن-_-*
از زبان یزوکو
امروز باید با گوجو سنسه مسابقه بدم شنیدم که اون قوی ترین معلم جوجوتسو هست هعععععع این ناعدالتی ای من هنوز کامل به قدرتم نتونستم خوب کنترل کنممممممم اعههههههه دختره احمق چرا قبول کردییییییی ولی.... مجبورم وگرن رام نمیدن ههههعععع فکر کنم بهتره که برم پیشه استاد کامیناری (دوستان اسم استاد یزوکو کامیناری هست و ایون یزوکو رو بزرگ کرده )
تمرین کنم
فلش بک به خانه کامیناری
سلامممممممممم کامیناری سامااااااااا
کامیناری : در دختره احمق چی میخوای
یزوکو : میشه باهام تعمیرن کنید
کامیناری: ها... برای چی
یزوکو کل اتفاق هارو تعریف کرد*
کامیناری : ام خوب بهتره بری
یزوکو: چی چراااااا
کامیناری: چون تو یه آدم معمولی هستی و جوجوتسو در بدنت نداری و منم نمیتونم قدرت جادویی کتابت زیاد کنم-_-
و تو توی هنر های رزمی از منم بهتر شدی پس چیزی ندارم که بهت یاد بدم
یزوکو: همه باشه خیلی ممنون کامیناری ساما و به ادای احترام خم شد و از خونه کامیناری رفت
یزوکو : هههههه آلات چی کار کنممممممم من باید ببرم
داشتم همین جوری راه میرفتم که یهو....
_______________________________ هههههه سادیسم دارم امیدوارم خوشتون اومده باشه♡
۵.۴k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.