خیلی خسته ام سمپانی.
خیلی خسته ام سمپانی.
خسته از تنها سفر کردن، تنها مثل یه چلچله زیر بارون.
خسته از اینکه هیچ وقت رفیقی نداشتم پهلوم باشه و ازم بپرسه از کجا اومدم؟ به کجا میرم! یا چرا؟
انقدر خسته ام از اینکه ادما همدیگه رو اذیت میکنن.
خسته از تمام درد هایی که تو دنیا حس میکنم و میشنوم.
هر روز درد هام بیشتر میشه.
درد تو سرم مثل خورده های شیشه است.
میدونی سمپانی،تمام مدت وضع همین بوده.
-[اما او هرگز انجا نبود]
خسته از تنها سفر کردن، تنها مثل یه چلچله زیر بارون.
خسته از اینکه هیچ وقت رفیقی نداشتم پهلوم باشه و ازم بپرسه از کجا اومدم؟ به کجا میرم! یا چرا؟
انقدر خسته ام از اینکه ادما همدیگه رو اذیت میکنن.
خسته از تمام درد هایی که تو دنیا حس میکنم و میشنوم.
هر روز درد هام بیشتر میشه.
درد تو سرم مثل خورده های شیشه است.
میدونی سمپانی،تمام مدت وضع همین بوده.
-[اما او هرگز انجا نبود]
۱۴.۵k
۲۰ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.