𝕻𝖆𝖗𝖙 ²³
خون مورد علاقه ی من(𝙈𝙮 𝙛𝙖𝙫𝙤𝙪𝙧𝙞𝙩𝙚 𝙗𝙡𝙤𝙤𝙙)𝕻𝖆𝖗𝖙 ²³
= ارع میخوام موهاتو کوتاه کنم و صورتت رو بسوزونم دختر به زیبایش روش کراش میزنن و تو اگر دیگه زیبا نباشی از چشمتهیونگ میوفتی + هی هی بس کن با این کارت فکر نکنم تهیونگ رو دوباره بگیری تازه ازت متنفر میشه = از کجا میفهمه + من بهش میگم = خب زبونت رو میبرم + ببری با دستام براش مینویسم = دستات رو میبرم + با پام مینویسم = پات رو میبرم + یکاره بگو دفنت میکنم دیوونه = ببینین نمیتونی بهش بگی +........ = اوه ساکت شدی.....قیچی رو بده من
از زبان شی آه :
خوابم نمیبرد رفتم ببینم ا/ت کجاست همه جا رو گشتم نبود رفتم اتاق لیتا ¥ لیتا لیتا ا/ت نیست £ ها چی کجاس پس به بقیه گفتی ¥ نه........ رفتم به جیمین و کوک و یونگی گفتم ¥ جیمین خودت بهش بگو & اوففف باشه جیمین رفت تو اتاق تهیونگ چن دقیقه بعد صدای داد اومد _ چی نکنه دوباره فرار کرده نه & نع نکرده اون گفت دوباره فرار نمیکنه . اومدن بیرون تهیونگ رفت تو حیاط ما هم رفتیم پشتش یه چیزی دستش بود ¥ این چیه _ اینپارچه یکی از خدمتکار های سانا هست £ همون اکست _ ارع & دیدی گفتم فرار نکرده ¥ اینا رو ول کن باید پیداش کنیم _ یونگی یادت بود سانا همش میرفت یه جایی و من بهت گفتم برو دنبالش مشکوک هست اونجا رو یادته × ارع ÷ میگی ا/ت اونجاس _ احتمالش کمه باید بریم اونجا . همه با همدیگه رفتیم جایی که یونگی میرفت تهیونگ رو دیدم اون عصبانی بود خیلی بیشتر از قبلا.......× رسیدیم _ اینجا × نه بقیه راه رو نمیشه با ماشین رفت باید راه بریم _ اوک..........._ اون انبار چرا آتیش گرفته × اون....اون ÷ یونگی چیه × اون همون انباری هست کع سانا میرفت _ چییی زنگ بزنید آتش نشانی. نگران بودم همش میگفتم ا/ت اون تو نباشه آتش نشانی اومد ¥ تهیونگ انقدر دور خودت نچرخ. جواب نداد وقتی همه آتیش ها خاموش شد پسرا رفتن تو ¥ لیتا من میرم تو £ منم میام رفتیم همه چی سوخته بود ٪ آقا لطفا وایسید رفتیم پیش پسرا ¥ چییییییی ( با جیغ ) _ هیششش آروم باش.........
سو بای ......
𝘾𝙤𝙢𝙢𝙚𝙣𝙩➪ ²⁰⁰
𝙇𝙞𝙠𝙚➪ ³⁰
= ارع میخوام موهاتو کوتاه کنم و صورتت رو بسوزونم دختر به زیبایش روش کراش میزنن و تو اگر دیگه زیبا نباشی از چشمتهیونگ میوفتی + هی هی بس کن با این کارت فکر نکنم تهیونگ رو دوباره بگیری تازه ازت متنفر میشه = از کجا میفهمه + من بهش میگم = خب زبونت رو میبرم + ببری با دستام براش مینویسم = دستات رو میبرم + با پام مینویسم = پات رو میبرم + یکاره بگو دفنت میکنم دیوونه = ببینین نمیتونی بهش بگی +........ = اوه ساکت شدی.....قیچی رو بده من
از زبان شی آه :
خوابم نمیبرد رفتم ببینم ا/ت کجاست همه جا رو گشتم نبود رفتم اتاق لیتا ¥ لیتا لیتا ا/ت نیست £ ها چی کجاس پس به بقیه گفتی ¥ نه........ رفتم به جیمین و کوک و یونگی گفتم ¥ جیمین خودت بهش بگو & اوففف باشه جیمین رفت تو اتاق تهیونگ چن دقیقه بعد صدای داد اومد _ چی نکنه دوباره فرار کرده نه & نع نکرده اون گفت دوباره فرار نمیکنه . اومدن بیرون تهیونگ رفت تو حیاط ما هم رفتیم پشتش یه چیزی دستش بود ¥ این چیه _ اینپارچه یکی از خدمتکار های سانا هست £ همون اکست _ ارع & دیدی گفتم فرار نکرده ¥ اینا رو ول کن باید پیداش کنیم _ یونگی یادت بود سانا همش میرفت یه جایی و من بهت گفتم برو دنبالش مشکوک هست اونجا رو یادته × ارع ÷ میگی ا/ت اونجاس _ احتمالش کمه باید بریم اونجا . همه با همدیگه رفتیم جایی که یونگی میرفت تهیونگ رو دیدم اون عصبانی بود خیلی بیشتر از قبلا.......× رسیدیم _ اینجا × نه بقیه راه رو نمیشه با ماشین رفت باید راه بریم _ اوک..........._ اون انبار چرا آتیش گرفته × اون....اون ÷ یونگی چیه × اون همون انباری هست کع سانا میرفت _ چییی زنگ بزنید آتش نشانی. نگران بودم همش میگفتم ا/ت اون تو نباشه آتش نشانی اومد ¥ تهیونگ انقدر دور خودت نچرخ. جواب نداد وقتی همه آتیش ها خاموش شد پسرا رفتن تو ¥ لیتا من میرم تو £ منم میام رفتیم همه چی سوخته بود ٪ آقا لطفا وایسید رفتیم پیش پسرا ¥ چییییییی ( با جیغ ) _ هیششش آروم باش.........
سو بای ......
𝘾𝙤𝙢𝙢𝙚𝙣𝙩➪ ²⁰⁰
𝙇𝙞𝙠𝙚➪ ³⁰
۸۳.۹k
۱۴ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.