رییس کیم

رییس کیم
پارت 1

(ا/ت)
امروز خسته از شرکت برگشتم و روی تختم دراز کشیدم برای پروژه جدید کارم خیلی زیاد بود قرار بود رئیس جدید شرکت بیاد و باید برای اینکه کارمند خوبی باشم حسابی کار کنم...
با صدای زنگ گوشی از خواب بیدار شدم و گوشی رو از روی میز برداشتم با دیدن اسمش لبخند زدم و گوشی رو جواب دادم: به به آقای جئون ... خوبی؟
صدای خندش اومد: ممنون خانوم لی شما خوبین؟
خندیدم و گفتم: چقدر رسمی...
با همون لحن رسمی گفت: چیشد؟ خانوم لی از رسمی حرف زدن خوشش نمیاد؟
لحن حرف زدنش اذیتم میکرد: جونگکوک رسمی حرف نزن اینطوری حس بدی میگیرم انگار غریبه ایم
گلوشو صاف کرد و گفت: ما دوستای همیم ا/ت نیاز نیست حس بدی بگیری
ا/ت: حق با توعه
جونگکوک: بنظر خسته میای...از کارای شرکتت چخبر؟خوب پیش میره؟
ا/ت: آره خوبه ولی این چند روز کلی کار ریخته سرم
جونگکوک: چرا؟ خبریه؟
ا/ت: قراره رئیس جدید شرکتمون بیاد و این یه فرصته که بتونم خودمو نشون بدم...شاید باعث پیشرفتم بشه...
جونگکوک: ا/ت تو خیلی تلاش میکنی مطمئنم که موفق میشی
ا/ت: ممنون...با حرفات حس بهتری میگیرم
جونگکوک: کوچیک ترین کاریه که میتونم برات بکنم
ا/ت: کوک من دیگه باید برم سرکار بعدا حرف می‌زنیم مواظب خودت باش فعلا
جونگکوک: توهم مواظب باش...فعلا