پارت چهارم فیک مایکی (یادم نیست پارت چندمه)

( دو سال بعد از بدنیا اومدن سورا میشه و الان نزدیک به دوساله میسا رییسه ولی هنوز باورش نمیشه یادم رفت تو پارت قبل بگم)
چند مین بعد پختن غذا
ساتو:سلام میسا
میسا: سلام ساتو بیا تو
(سورا تو بغله میساکیه)
ساتو: این کوچولو رو بده من (بغل کردن سورا)
پرش زمانی به بعد از شام
ساتو و میسا داشتن حرف میزدن سورا هم بازی میکرد که یکی از کارمند های سازمان به ساتو زنگ میزنه
کارمند،: جنابه ساتو یه مشکلی داریم
ساتو: چیه؟
کارمند: نصف انبار اصلحه خالی شده
ساتو: چییی! باشه الان میام
میسا:کجا میری نیازه منم بیام؟
ساتو: نه نمیخواد خودم میرم تو بمون پیش سورا
پرش زمانی به ۲ ساعت بعد
ویو میسا
ظرفا رو شستم خونه رو تمیز کردم سورا هم خوابش برده بود چراغای اصلیه خونه رو که خاموش کردم
چند تا نور کوچیک مونده بود که احساس کردم یکی داره نگاهم میکنه بیخیالش شدم
برغارو خاموش کردم و رفتم اتاق کارم که زنگ در خورد
از زبون ادمینتون
میسا رفت پایین تا درو باز کنه(ساعت۱۰ شبه)
که یه مرد سیاه پوش با آرم بونتن میبینه تا میخواد درو ببنده مرده میاد تو و بیهوشش میکنه
پرش زمانی به عمارت مایکی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دوستان این پارت تموم شد الان میخوام کلی فعالیت کنم این مدت یکم سرم شلوغ بود
ولی فعالیتم رو بیشتر میکنم💙