کوک. ام... سلام ات

کوک. ام... سلام ات
ات. سلام کوک.
ته. عه سلام داشم
کیلیک
یهو براغا رف
ات. وایی میترسم. بزار برم تو بغل ته
کوک. یهو دیدم ات اومد تو بغلم
ات. ته
کوک. عام ات من ته نیستم داری هزیون میگی
ات. سریع از بقلش اومدم بیرون. عام خیلی ببخشید کوک. من خیلی خاطره ی خوبی با تاریکی ندارم
ته. عاهان نگا این بزنم درس میشه

ویو وقتی برق اومد

کوک. خب ته یه دس پلستیشن ببریم
ته. هه بریم
ات. من میرم تو اتاق کاریم داشتید صدام کنید
کوک. عه نرو یعنی تو اتاق حوصلت سر نمیره ؟؟؟
ات. من عادت دارم
کوک. باش
ات را تو اتاق
کوک. ته من باید یه چیزی بهت بگم
ته. چی
کوک. من از ات خوشم میاد
ته. هن
کوک. رو ات کراشم
تهیونگ. چییییی( با داد)
ات. دیدم ته داره داد میکشه رفتم فال گوش وایسادم
کوک. آروم ته
ته. یا قمر بنی هاشم
کوک. هعی. چجوری بهش بگم
ته. چیو
کوک. اینکه از ات خوشم میاد
ات. وای خدا اونم دوسم داره ( ذوق)
ات رف تو اتاق اما از شدت ذوق یادش رف در اتاق رو آروم ببنده . تقققق
کوک. ات حرفامو شنید وای ( خجالت)
ته. خب نگا یه کار میکنیم
کوک......