•خون آشام من •
•خون آشام من •
♤ my Vampire ♤
p3
* عصر
ات: جونگ کوککککک بیا بریم رستوران
جونگ کوک : باشه من میام دنبالت آدرس بده
ات: کوچه اکبر خیابان فاطمه محله ی خیانت
جونگ کوک : اوکیه
* قطع میکنه
ات: خووو الان وقتشه یه نقشه برای این آقا بکشم...صدای گریه میاد؟
* از اتاقش میاد بیرون
ات: مامااننن چرا داری گریه میکنی ؟
م ات : ( مامان ات) دخترم باید یه چیزی بهت بگم
ات: آروم باش مامان بگو
م ات: ما یه بچه ی دیگم داشتیم پسر بود ولی به خاطر اینکه اون روز دزد زد به خونه ی ما پسر مون رو برد
ات: آخه مامانم کدوم ادمی بچشو تنها میزاره
م ات: نه عزیزم بچه تنها نبود پرستارش یه آدم روانی بود
ات: پس مامان من یه برادر داشتم؟؟؟؟
م ات: اره داشتی برای همین وقتی گم شد من نتونستم چیزی بهت بگم
ات: واییییییییییی الان این بچه کجاس ؟
م ات: اسمش تهیونگه نیم دونم کجاس باید پیداش کنیم
ات: * ناراحت بغض میکنه میره تو اتاقش تا آماده شه بره رستوران
* جونگ کوک زنگ میزنه
ات: الو * فینشو میکشه بالا
جونگ کوک. : چی شده؟؟؟
ات : هیچی برات میگم اومدی ؟
جونگ کوک : آره بیا دم در
♤ my Vampire ♤
p3
* عصر
ات: جونگ کوککککک بیا بریم رستوران
جونگ کوک : باشه من میام دنبالت آدرس بده
ات: کوچه اکبر خیابان فاطمه محله ی خیانت
جونگ کوک : اوکیه
* قطع میکنه
ات: خووو الان وقتشه یه نقشه برای این آقا بکشم...صدای گریه میاد؟
* از اتاقش میاد بیرون
ات: مامااننن چرا داری گریه میکنی ؟
م ات : ( مامان ات) دخترم باید یه چیزی بهت بگم
ات: آروم باش مامان بگو
م ات: ما یه بچه ی دیگم داشتیم پسر بود ولی به خاطر اینکه اون روز دزد زد به خونه ی ما پسر مون رو برد
ات: آخه مامانم کدوم ادمی بچشو تنها میزاره
م ات: نه عزیزم بچه تنها نبود پرستارش یه آدم روانی بود
ات: پس مامان من یه برادر داشتم؟؟؟؟
م ات: اره داشتی برای همین وقتی گم شد من نتونستم چیزی بهت بگم
ات: واییییییییییی الان این بچه کجاس ؟
م ات: اسمش تهیونگه نیم دونم کجاس باید پیداش کنیم
ات: * ناراحت بغض میکنه میره تو اتاقش تا آماده شه بره رستوران
* جونگ کوک زنگ میزنه
ات: الو * فینشو میکشه بالا
جونگ کوک. : چی شده؟؟؟
ات : هیچی برات میگم اومدی ؟
جونگ کوک : آره بیا دم در
۵.۷k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.