بچا ادامه پارت ۱۶ هس
بچا ادامه پارت ۱۶ هس
طاها#
رفتم تو اشپزخونه یکی از ظرفارو وا کردم همشون پاستا بودن رفتم تو یکیش پراز فلفل نمک و یکمم زردچوبه ریختم😂😏🧑🏻🍳
غذا ها رو بردم به بچه ها گفتم بیان یکی یکی ظرفارو گذاشتم جلوشون
همه شروع کردن من تمام حواسم ب رها بود اولین قاشقو گذاشت دهنش شروع کرد سرفه کردن بعد یهو جلو دهنشو گرف شروع کرد دویدن رف سمت دستشویی😐😂🤮
ط. جرررر🤣🤣🤣🤣
شـ. گاو نفهم خوبه گفتم کاری نکن 😡😑
شـ. فریال برو ببین اون بد بخت زندس
ف. رها عزیزم درو وا کن
فریال#
رها درو وا کرد صورتش از عصبانیت قرمز شده بود یهو دوید طرف طاها شروع کرد
به کشیدن موهاش 😂😐
طـ. ایییییی ول کن وحشیییی😣😠
رـ.کثافط عوضی میکشمت 😡🤬
شکیب داشت میخندید نازی خو رو مبل خوابش برده بود 😐 مبینم نشسته بود رو مبل اینارو نگاه میکرد و پفک میخورد 😐 (اومده سینما سه بعدی😐)
شـ. من رفتم کنارش نشستم
به منم بده
مـ.بیا
بعد دیدیم شکیب از خندیدن دست برداشت رف این دو تا رو از هم جدا کرد😐😂
ادامه دارد......
طاها#
رفتم تو اشپزخونه یکی از ظرفارو وا کردم همشون پاستا بودن رفتم تو یکیش پراز فلفل نمک و یکمم زردچوبه ریختم😂😏🧑🏻🍳
غذا ها رو بردم به بچه ها گفتم بیان یکی یکی ظرفارو گذاشتم جلوشون
همه شروع کردن من تمام حواسم ب رها بود اولین قاشقو گذاشت دهنش شروع کرد سرفه کردن بعد یهو جلو دهنشو گرف شروع کرد دویدن رف سمت دستشویی😐😂🤮
ط. جرررر🤣🤣🤣🤣
شـ. گاو نفهم خوبه گفتم کاری نکن 😡😑
شـ. فریال برو ببین اون بد بخت زندس
ف. رها عزیزم درو وا کن
فریال#
رها درو وا کرد صورتش از عصبانیت قرمز شده بود یهو دوید طرف طاها شروع کرد
به کشیدن موهاش 😂😐
طـ. ایییییی ول کن وحشیییی😣😠
رـ.کثافط عوضی میکشمت 😡🤬
شکیب داشت میخندید نازی خو رو مبل خوابش برده بود 😐 مبینم نشسته بود رو مبل اینارو نگاه میکرد و پفک میخورد 😐 (اومده سینما سه بعدی😐)
شـ. من رفتم کنارش نشستم
به منم بده
مـ.بیا
بعد دیدیم شکیب از خندیدن دست برداشت رف این دو تا رو از هم جدا کرد😐😂
ادامه دارد......
۲۸.۷k
۰۶ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.