🩸پارت 12🩸💀
🩸پارت 12🩸💀
ادامه))
رسیدیم رفتیم تو. رفتیم داخل کلاس نشستم رو میز یهو زیرم خیس شد سری بلند شدم دیدم رنگ صورتیه
لیا: این چیه
کوک: وا
لیا: کاره کیه
رینا: معلومه(با اشاره ی سر) رزی
سری رفتم سمت رزی
لیا: این کاره توی
رزی: اوهوم
لیا: چرا این کارو کردی
رزی: چون دلم میخواد
لیا: که این تور
رزی: اره مثلا می خوای چکار کنی
منم صاف نشستم رو پاش و جلو دامنش رو رنگی کردم
رزی: این چه کاری
لیا: دلم خواست (با اشوه)
بعدم رفتم به سمت دستشویی دامنم رو در اواردم چون زیرش یه شلوارک کوتاه پوشیده بودم بعدم رفتم بیرون رفتیم نشستم رو میز همه پسرا داشتن نگام میکردم کوکم یه چشم غریی براشون میرفت که من می ترسیدم که یهو کوک پالتوشو دراوارد گذاشت رو پام
واییییییییی پشمان ریخته بود
ویو رزی))
دیدم کوک گرفته پالتوشو انداخته رو پای لیا اه این دختره هر.زه داره جلب توجه میکنه ای هر.زه
ویو لیا))
دیدم اون دختره هر.زه داره بهم نگاه میکنه
منم داشتم با دلبری داشتم عصبانیش میکردم
وای دلم خنک شد که دیدم زنگ خورد رفتم دست شویی که دیدم کوک اومد تو دست شویی درم قفل کرد منم ترسیدم دیدم اومد سمتم منم رفتم اقب که خوردم به دیوار اونم منو بینه دیوار و خودش زندانی کرد و یهویی لب.مو بوسید و شورو کرد به خوردنه لبا.م منم همراهیش کردم که به خودم اومدن و کوکو زدم کنار
کوک: چیشد😳
لیا: کوک تو خونه این جا مدرسس
کوک: باشه ولی تنبیهت شدید تر شد
لیا: باشه بریم
بعدم کوک درو واکرد رفتیم بیرو سر کلاس بعد زنگ خورد رفتیم بیرو سوار ماشین شدیم و رفتیم خونه رسیدیم خونع لباسامو عوز کردم رفتم پایین حوصله نداشتم به خواژر همین از بیرون سوشی سفارش دادم اواردن منم تا پیک اومد میزو چیدم کوک کمکم داد بعدم نشستیم غذا خوردیم بعدم رفتیم حموم بعدم شب شدو منم خوابم می یو مند که.........
حمایت فراموش نشه💀🩸
بای🎀🧸
ادامه))
رسیدیم رفتیم تو. رفتیم داخل کلاس نشستم رو میز یهو زیرم خیس شد سری بلند شدم دیدم رنگ صورتیه
لیا: این چیه
کوک: وا
لیا: کاره کیه
رینا: معلومه(با اشاره ی سر) رزی
سری رفتم سمت رزی
لیا: این کاره توی
رزی: اوهوم
لیا: چرا این کارو کردی
رزی: چون دلم میخواد
لیا: که این تور
رزی: اره مثلا می خوای چکار کنی
منم صاف نشستم رو پاش و جلو دامنش رو رنگی کردم
رزی: این چه کاری
لیا: دلم خواست (با اشوه)
بعدم رفتم به سمت دستشویی دامنم رو در اواردم چون زیرش یه شلوارک کوتاه پوشیده بودم بعدم رفتم بیرون رفتیم نشستم رو میز همه پسرا داشتن نگام میکردم کوکم یه چشم غریی براشون میرفت که من می ترسیدم که یهو کوک پالتوشو دراوارد گذاشت رو پام
واییییییییی پشمان ریخته بود
ویو رزی))
دیدم کوک گرفته پالتوشو انداخته رو پای لیا اه این دختره هر.زه داره جلب توجه میکنه ای هر.زه
ویو لیا))
دیدم اون دختره هر.زه داره بهم نگاه میکنه
منم داشتم با دلبری داشتم عصبانیش میکردم
وای دلم خنک شد که دیدم زنگ خورد رفتم دست شویی که دیدم کوک اومد تو دست شویی درم قفل کرد منم ترسیدم دیدم اومد سمتم منم رفتم اقب که خوردم به دیوار اونم منو بینه دیوار و خودش زندانی کرد و یهویی لب.مو بوسید و شورو کرد به خوردنه لبا.م منم همراهیش کردم که به خودم اومدن و کوکو زدم کنار
کوک: چیشد😳
لیا: کوک تو خونه این جا مدرسس
کوک: باشه ولی تنبیهت شدید تر شد
لیا: باشه بریم
بعدم کوک درو واکرد رفتیم بیرو سر کلاس بعد زنگ خورد رفتیم بیرو سوار ماشین شدیم و رفتیم خونه رسیدیم خونع لباسامو عوز کردم رفتم پایین حوصله نداشتم به خواژر همین از بیرون سوشی سفارش دادم اواردن منم تا پیک اومد میزو چیدم کوک کمکم داد بعدم نشستیم غذا خوردیم بعدم رفتیم حموم بعدم شب شدو منم خوابم می یو مند که.........
حمایت فراموش نشه💀🩸
بای🎀🧸
۷.۹k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.