تکپارتی
#تکپارتی
#هان
ویو هان : دیدم ا.ت دارم صدام میکنه
_چاگیا (یکم خودشو کیوت میکنه) میدونی چند وقته باهم وقت نگذروندیم!؟
ویو ا.ت:
+ما که همین دیروز بیرون بودیم !؟ چیشده حوصلت سر رفته (از پشت میز پا میشی میری سمتش)
_اهوم حس میکنم داریم از هم دور میشیم(بغلت میکنه )
+ایگو سنجاب کوچولوی من ناراحته (بغلش میکنی)
+چیکار کنم دیگه ناراحت نباشی هوم میخوای بریم فیلم ببینیم ؟؟؟
_ام خب نه (از بغلت میاد بیرون و دستو میگیره )
_خب میشه بریم بار
ویو ا.ت
تا اینو گف تعجب کردم من خاطره ی خوبی از بار ندارم
(ا.ت یبار توی بار داشته بش تجاوز میشده که هان میاد و نجاتش میده و همون جا باهم آشنا شدن)
تا میخواستم بگم نه هان نذاشت حرف بزنم
_میدونم میدونم از باز خوست نمیاد و اون اتفاق ولی تو الان منو داری و لازم نیست براش نگران باشی چاگی
ویو ا.ت
میدونستم میدونستم اون بهترین دارایی منه
+قانع شدم هیییی خب باش اما فقط بخاطر تو
_ممنونم ا.ت که بخاطر من همه کار میکنی:)
+خب من میرم آماده شم
_لباس باز نپوشیااااااااااااا و همینطور میکاپ سنگین هم نکنننننن
+اوکیه
بعد چهار مین هردو آماده شدن
عکس لباساشونو میزارم
_بریم
+بریم (با استرس)
+سوار ماشین شدیم و بعد ۲ مین راه افتادیم توی جاده سکوته رومخی بود که دلم میخواست میکستمش ولی چیزی برا گفتن نداشتم 🌚😀(عین من )
_ از روی رون پام دستمو بلند کردم و دست ا.ت گرفتم دستانش به شدت سرد بود
#هان
ویو هان : دیدم ا.ت دارم صدام میکنه
_چاگیا (یکم خودشو کیوت میکنه) میدونی چند وقته باهم وقت نگذروندیم!؟
ویو ا.ت:
+ما که همین دیروز بیرون بودیم !؟ چیشده حوصلت سر رفته (از پشت میز پا میشی میری سمتش)
_اهوم حس میکنم داریم از هم دور میشیم(بغلت میکنه )
+ایگو سنجاب کوچولوی من ناراحته (بغلش میکنی)
+چیکار کنم دیگه ناراحت نباشی هوم میخوای بریم فیلم ببینیم ؟؟؟
_ام خب نه (از بغلت میاد بیرون و دستو میگیره )
_خب میشه بریم بار
ویو ا.ت
تا اینو گف تعجب کردم من خاطره ی خوبی از بار ندارم
(ا.ت یبار توی بار داشته بش تجاوز میشده که هان میاد و نجاتش میده و همون جا باهم آشنا شدن)
تا میخواستم بگم نه هان نذاشت حرف بزنم
_میدونم میدونم از باز خوست نمیاد و اون اتفاق ولی تو الان منو داری و لازم نیست براش نگران باشی چاگی
ویو ا.ت
میدونستم میدونستم اون بهترین دارایی منه
+قانع شدم هیییی خب باش اما فقط بخاطر تو
_ممنونم ا.ت که بخاطر من همه کار میکنی:)
+خب من میرم آماده شم
_لباس باز نپوشیااااااااااااا و همینطور میکاپ سنگین هم نکنننننن
+اوکیه
بعد چهار مین هردو آماده شدن
عکس لباساشونو میزارم
_بریم
+بریم (با استرس)
+سوار ماشین شدیم و بعد ۲ مین راه افتادیم توی جاده سکوته رومخی بود که دلم میخواست میکستمش ولی چیزی برا گفتن نداشتم 🌚😀(عین من )
_ از روی رون پام دستمو بلند کردم و دست ا.ت گرفتم دستانش به شدت سرد بود
۴.۱k
۱۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.