تصور کن تیهونگ مافیا
پارت ۵
شاید واقعا این دختر جاسوس نیست ولی خب به هر حال فهمیده من مافیام
اجوما
اجوما : بله آقا
تیهونگ : ا.ت بفرست حمام و بهش لباس بده بهش بگو که دیگه خدمتکار شخصی منه
اجوما : چشم آقا
ا.ت ویو
یه خانم مهربون آمد و من فرستاد حموم و بهم لباس های قشنگ به من داد و یه اتاق خیلی کوچیک بهم داد به حر حال از اون اتاق تاریک که بهتر بود
اجوما : دختر اسمت چیه ؟
ا.ت : ا.ت هستم
اجوما : خب ا.ت تو از این به بعد خدمتکار شخصی آقای کیم تیهونگ هستی و باید بهش بگی ارباب یا آقا حالا هم با من بیا که شب مهمونی چهارشنبه سوری
ا.ت : مگه ایرانی ؟
ادمین : فضولیش به تو نیامده
ویو ا.ت
من و اجوما رفتیم و غذا درست کردیم تیهونگ من رو صدا زد و گفت : امشب دوستام قراره بیان خوب ازشون پذیرایی کنید
منم فقط سر تکون دادم.
دیگه تا فردا نمی زارم
شاید واقعا این دختر جاسوس نیست ولی خب به هر حال فهمیده من مافیام
اجوما
اجوما : بله آقا
تیهونگ : ا.ت بفرست حمام و بهش لباس بده بهش بگو که دیگه خدمتکار شخصی منه
اجوما : چشم آقا
ا.ت ویو
یه خانم مهربون آمد و من فرستاد حموم و بهم لباس های قشنگ به من داد و یه اتاق خیلی کوچیک بهم داد به حر حال از اون اتاق تاریک که بهتر بود
اجوما : دختر اسمت چیه ؟
ا.ت : ا.ت هستم
اجوما : خب ا.ت تو از این به بعد خدمتکار شخصی آقای کیم تیهونگ هستی و باید بهش بگی ارباب یا آقا حالا هم با من بیا که شب مهمونی چهارشنبه سوری
ا.ت : مگه ایرانی ؟
ادمین : فضولیش به تو نیامده
ویو ا.ت
من و اجوما رفتیم و غذا درست کردیم تیهونگ من رو صدا زد و گفت : امشب دوستام قراره بیان خوب ازشون پذیرایی کنید
منم فقط سر تکون دادم.
دیگه تا فردا نمی زارم
۳.۴k
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.