چند پارتی تهکوک.صدای عشق(۲)
.سوهی.جئون جونگ کوک
ته.جئون،اسمش رو شنیدم عکسی ازش داری؟
سوهی.شرمنده ولی نوچ!
ته......(به فکر فرو رفته)
سوهی.هوی چت شد؟
ته.ها چی اصلا تو هنوز اینجایی؟برو بیرون عه حریم خصوصی هم دیگه نداریم(کلافه و حرصی و سوهی رو هول می ده بیرون و در و می بنده)
ویو ته.هوففف هیچ شناختی ازش ندارم یعنی تو اینترنت و توییتر چیزی راجبش هست زود رفتم سمت کامپیوترم و هر چی زدم اسمش رو چیزی نیاورد ای خدا الان باید فقط ریلکس کنم پس رفتم پیش تخت و خودم رو ولو کردم روش و بدون این که بدونم خوابم برد
فلش بک به فردا
ویو ته.با صدای آلارم بیدار شدم ش.ت از عصر تا الان صبح خوابیدم؟من؟هعی امروز قراره برم کمپانی پس بهتره تمرین کنم پاشدم و یه آبی به دست و صورتم زدم و یه آیس کافه نوشیدم و رفتم سراغ ویولونم و مستقیم رفتم بالکن تا هم خواب از سرم بپره هم خوش بگذره!
شروع کردم به نواختن نوت (نوت اهنگlovely رو تصور کنید)
ویو جئون.(آخ من قربون شکلت بشم اهم راوی حالش خوب نیست🫴)
با صدای ویولون از خواب بیدار شدم آخه کدوم کرخری ساعت ۸ صبح ویولون می زنه پاشدم و رفتم طبقه ی بالا و محکم در و زدم(از سر عادت همیشگیش فقط شلوارک تنشه)
ته.با شنیدن صدای ویلون رفتم سمت در و بازش کردم که با دیدن صحنه ی روبروم خشکم زد واو عجب عضله ای
کوک.ساعت ۸ صبحه!(تاکید و بم بدون گفتن سلام و صبح بخیر)
ته.خب به چ یعنی خب کارتون رو بفرمایید(پوکر و سعی داره سیکس پکاش رو نگاه نکنه👀)
کوک.اخه مرتی هوففف ببین بیا منطقی باشیم همه خوابن لطفا اون صدای کوفتی رو قطع کن!(کلافه)
ته.اگه واسه این اومدی تلاشت بی فایدست و در و بست و رفت تو)
کوک.هوفففف فکر کرده کیه ولی از حق نگذریم خیلی خوب می نوازه هعی لجباز!
ویو ته.کمی از لج اون به ویولون زدن ادامه دادم که شد ساعت ۱۰ باید می رفتم کمپانی یه پیرهن سیاه با کت قهوه ی سوخته و یه شلوار سیاه پوشیدم و رفتم کمپانی همین که پام رو گذاشتم تو ساختمون خانوم لی بدو بدو اومد سمتم
لی.اقای کیم پدرتون تو اتاقشون منتظرتون هستن و یه مهمون خاص هم پیششونه(هول و بدو بدو و تند تند)
کیم.هوففف باز چه خبر (قدم هاش رو تند تر کرد و رفت سمت اتاق پدرش)
ویو ته.دستم رو بردم سمت دستگیره و بعد باز کردن در با دیدن.............
☆ببینید چقدر مهربونم شرطا نرسیده ولی گزاشتم☆
■شرطا خیلی کمن چرا نمی رسونین؟■
○فعالیتم دیگه خوب نیست رک باشین بگید○
ته.جئون،اسمش رو شنیدم عکسی ازش داری؟
سوهی.شرمنده ولی نوچ!
ته......(به فکر فرو رفته)
سوهی.هوی چت شد؟
ته.ها چی اصلا تو هنوز اینجایی؟برو بیرون عه حریم خصوصی هم دیگه نداریم(کلافه و حرصی و سوهی رو هول می ده بیرون و در و می بنده)
ویو ته.هوففف هیچ شناختی ازش ندارم یعنی تو اینترنت و توییتر چیزی راجبش هست زود رفتم سمت کامپیوترم و هر چی زدم اسمش رو چیزی نیاورد ای خدا الان باید فقط ریلکس کنم پس رفتم پیش تخت و خودم رو ولو کردم روش و بدون این که بدونم خوابم برد
فلش بک به فردا
ویو ته.با صدای آلارم بیدار شدم ش.ت از عصر تا الان صبح خوابیدم؟من؟هعی امروز قراره برم کمپانی پس بهتره تمرین کنم پاشدم و یه آبی به دست و صورتم زدم و یه آیس کافه نوشیدم و رفتم سراغ ویولونم و مستقیم رفتم بالکن تا هم خواب از سرم بپره هم خوش بگذره!
شروع کردم به نواختن نوت (نوت اهنگlovely رو تصور کنید)
ویو جئون.(آخ من قربون شکلت بشم اهم راوی حالش خوب نیست🫴)
با صدای ویولون از خواب بیدار شدم آخه کدوم کرخری ساعت ۸ صبح ویولون می زنه پاشدم و رفتم طبقه ی بالا و محکم در و زدم(از سر عادت همیشگیش فقط شلوارک تنشه)
ته.با شنیدن صدای ویلون رفتم سمت در و بازش کردم که با دیدن صحنه ی روبروم خشکم زد واو عجب عضله ای
کوک.ساعت ۸ صبحه!(تاکید و بم بدون گفتن سلام و صبح بخیر)
ته.خب به چ یعنی خب کارتون رو بفرمایید(پوکر و سعی داره سیکس پکاش رو نگاه نکنه👀)
کوک.اخه مرتی هوففف ببین بیا منطقی باشیم همه خوابن لطفا اون صدای کوفتی رو قطع کن!(کلافه)
ته.اگه واسه این اومدی تلاشت بی فایدست و در و بست و رفت تو)
کوک.هوفففف فکر کرده کیه ولی از حق نگذریم خیلی خوب می نوازه هعی لجباز!
ویو ته.کمی از لج اون به ویولون زدن ادامه دادم که شد ساعت ۱۰ باید می رفتم کمپانی یه پیرهن سیاه با کت قهوه ی سوخته و یه شلوار سیاه پوشیدم و رفتم کمپانی همین که پام رو گذاشتم تو ساختمون خانوم لی بدو بدو اومد سمتم
لی.اقای کیم پدرتون تو اتاقشون منتظرتون هستن و یه مهمون خاص هم پیششونه(هول و بدو بدو و تند تند)
کیم.هوففف باز چه خبر (قدم هاش رو تند تر کرد و رفت سمت اتاق پدرش)
ویو ته.دستم رو بردم سمت دستگیره و بعد باز کردن در با دیدن.............
☆ببینید چقدر مهربونم شرطا نرسیده ولی گزاشتم☆
■شرطا خیلی کمن چرا نمی رسونین؟■
○فعالیتم دیگه خوب نیست رک باشین بگید○
۱.۹k
۱۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.