دلم میخواد دختر خالمو بگیرم خفه کنم خیلی اذیت میکنهههه
دلم میخواد دختر خالمو بگیرم خفه کنم خیلی اذیت میکنهههه
میخوام یه فکت از خودم بدم
من معمولا زود عصبانی نمیشم ولی یه داستان براتون تعریف میکنم یسری رفته بودیم پارک من نشسته بودم رو چمنا بعد یه دختره دهه نودی لوس عنی اومد گفت اینجا جایه مایه برو اونور منم گفتم نمیرم (با لشکر ی پر از دهه نودی) منم با دختر عموم و پسر خالم مخالفت کردیم اونا که خواستن برن برگشت به دختر عمو هام که یک سال ازم کوچیکترن گفت (به من اشاره کرد) از این ___یاد نگیرید منم نمیدونم یهو عین روانی ها شدم هیچی دست خودم نبود گرفتم دستاشو پیچوندم گفتم چی گفتی؟ حرفشو تکرار کرد گفتم عمته بدبخت بعد گفت عمه ی خودته (من در این اندازه تعصبی نداشتم روعمه هام ) عیهو تمام قدرتمند گزاشتم زدم تو صورتش دندونش خورد شد 😐 خیلی چصی بود
عاره همینجوری حوصله ام سر رفت گفتم داستان تعریف کنم میخواستم بزارم تو اونیکی پیجم گفتم ولش
میخوام یه فکت از خودم بدم
من معمولا زود عصبانی نمیشم ولی یه داستان براتون تعریف میکنم یسری رفته بودیم پارک من نشسته بودم رو چمنا بعد یه دختره دهه نودی لوس عنی اومد گفت اینجا جایه مایه برو اونور منم گفتم نمیرم (با لشکر ی پر از دهه نودی) منم با دختر عموم و پسر خالم مخالفت کردیم اونا که خواستن برن برگشت به دختر عمو هام که یک سال ازم کوچیکترن گفت (به من اشاره کرد) از این ___یاد نگیرید منم نمیدونم یهو عین روانی ها شدم هیچی دست خودم نبود گرفتم دستاشو پیچوندم گفتم چی گفتی؟ حرفشو تکرار کرد گفتم عمته بدبخت بعد گفت عمه ی خودته (من در این اندازه تعصبی نداشتم روعمه هام ) عیهو تمام قدرتمند گزاشتم زدم تو صورتش دندونش خورد شد 😐 خیلی چصی بود
عاره همینجوری حوصله ام سر رفت گفتم داستان تعریف کنم میخواستم بزارم تو اونیکی پیجم گفتم ولش
۳.۹k
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.