Brown sugar : شکر قهوه ای
Brown sugar : شکر قهوه ای
Part143
(میکائل)
شیرین میخواست ترکم بده ولی من دوباره از دیروز شروع کرده بودم به کشیدن
شیرین نشست تو ماشین و راه افتادیم و وسط هایی راه بینمون دعوا شد
(شیرین)
وقتی نشستم تو ماشین متوجه شدم که میکائل دوباره شروع کرده و وسط هایی راه شروع کردیم به جربحث
شیرین:میکائل تو خیلی کثافتی اشغالی
میکائل:درست صحبت کن شیرین میزنمت ها
شیرین:باید همون موقع که دستت روم بلند شد طلاقمو ازت میگرفتم
میکائل:تو خوابت بیبینی طلاقت بدم فهمیدی(باداد)
شیرین:میکائل کتکم زدی فوشم دادیدهمه کار باهام کردی لب تر نکردم بگم الان دیگع خسته شدم
میکائل:گوه خوردی خسته شدی من شوهرتم هرکاری دلم بخواد باهات میکنم
شیرین:نگهدار ماشینو
در ماشین وا کردم که خودمو پرت کنم پایین میکائل دستمو گرفت در بست و قفل کرد
میکائل:شیرین جرت میدم اینجا
شیرین:تو هیچ غلطی نمتونی بکنی فهمیدی
میکائل محکم زد تو دهنم که خون تو دهنم حس کردم و بعدش یک چیزی از عقب محکم خورد به ماشین و دیگع چیزی نفهمیدم
(میکائل)
وقتی زدم تو دهن شیرین یک کامیون محکم از پشت زد بهمون و پرت شدیم تو دره من یکم چشم هام باز بود پاهام زیر فرمون گیر کرده بود سرمو به طرف شیرین کردم لباس هاش پر خون شده بود و بچه میخواست به دنیا بیاد دستشو گرفتم
میکائل:شیرین پاشو(بابی جونی)
خودم چشم هام بسته شد و چیزی نفهمیدم
(۲۰۲۴)
(تاریخ هام یکم اشتباه شد ببخشید)
(میکائل)
چشم هامو باز کردم که تو بیمارستان بودم
میکائل:شیرین شیرین
پرستار:دکتر دکتر بیاین بیمارتون بیهوش امدن
من فقط شیرین صدا میزدم میخواستم بلند بشم که دکتر امد نذاشت
دکتر:بگیر بخواب تازه بیهوش امدی
میکائل:زنم زنم کجاست شیرین شیرینم کجاست
دکتر:خانمتون صبح بیهوش امدن شما بخوابید
میکائل:باید بیبینمش شیرینمو بچم بچم
دکتر:بچتون هم خوبه بخوابید شما
Part143
(میکائل)
شیرین میخواست ترکم بده ولی من دوباره از دیروز شروع کرده بودم به کشیدن
شیرین نشست تو ماشین و راه افتادیم و وسط هایی راه بینمون دعوا شد
(شیرین)
وقتی نشستم تو ماشین متوجه شدم که میکائل دوباره شروع کرده و وسط هایی راه شروع کردیم به جربحث
شیرین:میکائل تو خیلی کثافتی اشغالی
میکائل:درست صحبت کن شیرین میزنمت ها
شیرین:باید همون موقع که دستت روم بلند شد طلاقمو ازت میگرفتم
میکائل:تو خوابت بیبینی طلاقت بدم فهمیدی(باداد)
شیرین:میکائل کتکم زدی فوشم دادیدهمه کار باهام کردی لب تر نکردم بگم الان دیگع خسته شدم
میکائل:گوه خوردی خسته شدی من شوهرتم هرکاری دلم بخواد باهات میکنم
شیرین:نگهدار ماشینو
در ماشین وا کردم که خودمو پرت کنم پایین میکائل دستمو گرفت در بست و قفل کرد
میکائل:شیرین جرت میدم اینجا
شیرین:تو هیچ غلطی نمتونی بکنی فهمیدی
میکائل محکم زد تو دهنم که خون تو دهنم حس کردم و بعدش یک چیزی از عقب محکم خورد به ماشین و دیگع چیزی نفهمیدم
(میکائل)
وقتی زدم تو دهن شیرین یک کامیون محکم از پشت زد بهمون و پرت شدیم تو دره من یکم چشم هام باز بود پاهام زیر فرمون گیر کرده بود سرمو به طرف شیرین کردم لباس هاش پر خون شده بود و بچه میخواست به دنیا بیاد دستشو گرفتم
میکائل:شیرین پاشو(بابی جونی)
خودم چشم هام بسته شد و چیزی نفهمیدم
(۲۰۲۴)
(تاریخ هام یکم اشتباه شد ببخشید)
(میکائل)
چشم هامو باز کردم که تو بیمارستان بودم
میکائل:شیرین شیرین
پرستار:دکتر دکتر بیاین بیمارتون بیهوش امدن
من فقط شیرین صدا میزدم میخواستم بلند بشم که دکتر امد نذاشت
دکتر:بگیر بخواب تازه بیهوش امدی
میکائل:زنم زنم کجاست شیرین شیرینم کجاست
دکتر:خانمتون صبح بیهوش امدن شما بخوابید
میکائل:باید بیبینمش شیرینمو بچم بچم
دکتر:بچتون هم خوبه بخوابید شما
۷۰۱
۲۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.