P3
ا.ت: خوب...ام...ام....من نمیدونم
نامجون:اوهوم
ا.ت: حالا دختره کی هست ؟
نامجون: یه دختر خیلی خوشگل با موهای بلند مشکی .
ا.ت: خوب منم که خوشگلم و هم موهام مشکیه . پس چرا اون نکبت رو انتخاب کرده !
نامجون: چیزی گفتی ؟
ا.ت: نه فقط داشتم با خودم حرف میزدم .
نامجون: آها
ا.ت: نظرت چیه بریم شهربازی ؟
نامجون: باشه بریم .
ا.ت : هوراااااااااااااا ( کلا همه چی یادش رفت 😂)
رسیدیم شهر بازی . خیلی شهربازی بزرگی بوددددد و خیلی هم خوشگل بود.
نامجون: بیا بریم تونل وحشت.
ا.ت: چی ؟؟؟؟؟ نه عمراااا من بیام تونل وحشت .
نامجون : نکنه میترسی؟
ا.ت: یه کوچولو .
نامجون: اشکالی نداره . هرجا ترسیدی بغلت میکنم .
ا.ت: خوب .... باشه.
توی تونل سوار یه قطار بودیم که یهو یه زامبی افتاد جلوی ما . منم از ترسم یه جیغ خیلی بلند زدمو نامجون رو بغل کردم .
نامجون: ا.ت آروم باش . من پیشتم .
تا اومدم حرفی بزنم یکی نامجون رو از مشت هل داد و لبای نامجون اومد رو لبام و من رو بوسید ......
در خماری بمانید دوستان گرامی 😂
۷تا لایک ۴ تا کامنت .
با تشکر 😂🙂
نامجون:اوهوم
ا.ت: حالا دختره کی هست ؟
نامجون: یه دختر خیلی خوشگل با موهای بلند مشکی .
ا.ت: خوب منم که خوشگلم و هم موهام مشکیه . پس چرا اون نکبت رو انتخاب کرده !
نامجون: چیزی گفتی ؟
ا.ت: نه فقط داشتم با خودم حرف میزدم .
نامجون: آها
ا.ت: نظرت چیه بریم شهربازی ؟
نامجون: باشه بریم .
ا.ت : هوراااااااااااااا ( کلا همه چی یادش رفت 😂)
رسیدیم شهر بازی . خیلی شهربازی بزرگی بوددددد و خیلی هم خوشگل بود.
نامجون: بیا بریم تونل وحشت.
ا.ت: چی ؟؟؟؟؟ نه عمراااا من بیام تونل وحشت .
نامجون : نکنه میترسی؟
ا.ت: یه کوچولو .
نامجون: اشکالی نداره . هرجا ترسیدی بغلت میکنم .
ا.ت: خوب .... باشه.
توی تونل سوار یه قطار بودیم که یهو یه زامبی افتاد جلوی ما . منم از ترسم یه جیغ خیلی بلند زدمو نامجون رو بغل کردم .
نامجون: ا.ت آروم باش . من پیشتم .
تا اومدم حرفی بزنم یکی نامجون رو از مشت هل داد و لبای نامجون اومد رو لبام و من رو بوسید ......
در خماری بمانید دوستان گرامی 😂
۷تا لایک ۴ تا کامنت .
با تشکر 😂🙂
۱.۷k
۳۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.