مافیای من(پارت1)
(جونگ کوک ۲۶سال و کیم ا/ت۲۴سال
جونگ کوک رعیس بزرگ ترین باند مافیا کره است
کیم ا/ت دامپزشک خانوادش توی تصادف مردن و یه خواهر بزرگ تر دار که ازدواج کرد)
«علامت +ا/ت،علامت کوک- شخصیت فرعی *»
————————————————————————————
«ویو ا/ت….»
(ا/ت مثل همیشه از سر کار در اومد رفت کافی شاپ تا یکم قهوه بخور که دوست میرا زنگ میزن )
+اوه چطوری میرا !؟
*خوبم تو چطوری !؟
+خوبم !چیزی شد ؟
*میخواستم دعوتت کنم به یه مهمونی سوبین توی بار تولد گرفت ما رو هم دعوت کرد توم باید بیای عتراض هم وارد نیست !
+یااااا تو میدونی منم سرم شلوغ وقت ندارم
*یااا غر نزن دیگه !بیا لطفا(مظلوم)
+اوففف باش !
*اخ جون مرسی !پس فردا ساعت هشت میبینمت !
*اوکی میبینمت
«ویو فردا صبح…»
(دیروز ا/ت با سرکارش هماهنگ کرد و قرار شد امروز نر پاشد صبحونه خورد رفت خرید یه لباس سفید خوشگل (اسلاید دو عکس هست)گرفت اومد خونه ساعت هفت بود رفت حموم اومد موهاشو خشک کرد یه اریش لایت کرد موهاشو حالت دار کرد لباسش رو پوشید ساعت نگاه کرد ساعت هشت بود که میرا زنگ زد گوشیش رو برداشت
رسیدن بار رفتن سمت دوستاشون )
*اووو ا/ت خانوم بلخر دیدمتون !
+ببخشید واقعا سرم شلوغ بود (لبخند)
*عه سوبین اومد !
+سوبین تولدت مبارک
*مرسیییی ا/ت شی !خب چرا همینجا وایسادید !؟بیاید بریم خوش بگذرونیم !
«همه میرن کلی میرقصن ا/ت خسته میشه میره یه چیزی بخور که محکم به یکی میخوره »
*اخخخ!مغذرت میخوام حواسم نبود
«ا/ت سرش میاره بالا و با صورت جذاب یه پسر روبه رو میشه»
-معذرت خواهی خشک خالی قبول نمیکنم (نیشخند)
+اقای محترم فکر نمیکنم آسیب خواستی دید باشید که به غیر از معذرت خواهی چیزی لازم باش (جدی)
-خانم کوچولو تو خیلی پرویی بهتر مراقب زبونت باشی !
+اگه نباشم ؟(پاره ای گلم 😂)
ادامه دارد……..
جونگ کوک رعیس بزرگ ترین باند مافیا کره است
کیم ا/ت دامپزشک خانوادش توی تصادف مردن و یه خواهر بزرگ تر دار که ازدواج کرد)
«علامت +ا/ت،علامت کوک- شخصیت فرعی *»
————————————————————————————
«ویو ا/ت….»
(ا/ت مثل همیشه از سر کار در اومد رفت کافی شاپ تا یکم قهوه بخور که دوست میرا زنگ میزن )
+اوه چطوری میرا !؟
*خوبم تو چطوری !؟
+خوبم !چیزی شد ؟
*میخواستم دعوتت کنم به یه مهمونی سوبین توی بار تولد گرفت ما رو هم دعوت کرد توم باید بیای عتراض هم وارد نیست !
+یااااا تو میدونی منم سرم شلوغ وقت ندارم
*یااا غر نزن دیگه !بیا لطفا(مظلوم)
+اوففف باش !
*اخ جون مرسی !پس فردا ساعت هشت میبینمت !
*اوکی میبینمت
«ویو فردا صبح…»
(دیروز ا/ت با سرکارش هماهنگ کرد و قرار شد امروز نر پاشد صبحونه خورد رفت خرید یه لباس سفید خوشگل (اسلاید دو عکس هست)گرفت اومد خونه ساعت هفت بود رفت حموم اومد موهاشو خشک کرد یه اریش لایت کرد موهاشو حالت دار کرد لباسش رو پوشید ساعت نگاه کرد ساعت هشت بود که میرا زنگ زد گوشیش رو برداشت
رسیدن بار رفتن سمت دوستاشون )
*اووو ا/ت خانوم بلخر دیدمتون !
+ببخشید واقعا سرم شلوغ بود (لبخند)
*عه سوبین اومد !
+سوبین تولدت مبارک
*مرسیییی ا/ت شی !خب چرا همینجا وایسادید !؟بیاید بریم خوش بگذرونیم !
«همه میرن کلی میرقصن ا/ت خسته میشه میره یه چیزی بخور که محکم به یکی میخوره »
*اخخخ!مغذرت میخوام حواسم نبود
«ا/ت سرش میاره بالا و با صورت جذاب یه پسر روبه رو میشه»
-معذرت خواهی خشک خالی قبول نمیکنم (نیشخند)
+اقای محترم فکر نمیکنم آسیب خواستی دید باشید که به غیر از معذرت خواهی چیزی لازم باش (جدی)
-خانم کوچولو تو خیلی پرویی بهتر مراقب زبونت باشی !
+اگه نباشم ؟(پاره ای گلم 😂)
ادامه دارد……..
۱۳.۷k
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.