چند پارتی از باجی

همه: ببین برو گم شو
ا. ت: چورا

باجی: فقط بروبچ

ا. ت: یچزی بپرسم

باجی: اره

ا. ت: چرا اوردینم ایجا

مایکی: چون بابات بهمون پول بده

ا. ت: بابام؟ هه شوخیتون گرفته من خوانواده ندارم

مایکی: گوه نخور

ا. ت: من تورو نمیخورم

مایکی:....

باجی: چی منظورت چیه خوانواده نداری

ا. ت: یعنی منو گزاشتن پرورشگاه پس به چپشونم نبودم

باجی: اها

ویو شب

از زبان ا. ت

مایکی: ا. تت بیا برام لالایی بخون«سعی میکنه رابطه خوبی با ا.ت داشتع باشه»

ا. ت: باشه (-_(-_(-_-)_-)«لالاییاسلاید دوم»

مایکی: برو گمشووووپ

ا. ت: ههههه

مایکی: میره*

عه وا چش. شد ولش بگیرم بکپم

از زبان نویسنده

ا. ت میکپه که یهو...

••••••••••'•••••••