پسر عموی مغرور من~♡
پسر عموی مغرور من~♡
P2
پرش زمانی به فردا
از خواب بیدار شدم و رفتم حموم و کارای لازممو کردم و لباسای سیاه و استایل فرودگاهی مو زدم چون معروف بودم ماسک زدم دیروز از دوستام خدافظی کردم و ساکم بستم
بعد با ماشینی که رانده هام رانندگی میکردن به فرودگاه رفتم ساعت ۳ بعد از ظهر بود و من ساعت چهار باید سوار هواپیما میشدن و ۸ میرسیدم وقتی رسیدیم به بادیگاردا گفتم تا ماشینو با .......بفرستن به کره
رفتم روی داخل که دیدم همه ی خبرنگارا وایسادن برا همون بادیگاردا کمک کردن تا برم داخل هواپیما بشینم بزور از بین او همه جمعیت در رفتم هی سوالای چرت می پرسن مثلا
با کسی تو رابطه ای
دوست پسر داری
پدرو مادر زندن
آخه اینا چه چیزای چرت و پرتین
نشسته بودم که دیدم گوشیم زنگ می خوره از اونجایی یه قسمت درجه ۱ نشسته بودم راحت جواب دادم
ا.ت:الو سلام بابا
بابا:چه عجب سلام دادی،سلام
میخواستم بگم ما یه ماموریت رفتیم تورو پسر عموت میاد می برتت
P2
پرش زمانی به فردا
از خواب بیدار شدم و رفتم حموم و کارای لازممو کردم و لباسای سیاه و استایل فرودگاهی مو زدم چون معروف بودم ماسک زدم دیروز از دوستام خدافظی کردم و ساکم بستم
بعد با ماشینی که رانده هام رانندگی میکردن به فرودگاه رفتم ساعت ۳ بعد از ظهر بود و من ساعت چهار باید سوار هواپیما میشدن و ۸ میرسیدم وقتی رسیدیم به بادیگاردا گفتم تا ماشینو با .......بفرستن به کره
رفتم روی داخل که دیدم همه ی خبرنگارا وایسادن برا همون بادیگاردا کمک کردن تا برم داخل هواپیما بشینم بزور از بین او همه جمعیت در رفتم هی سوالای چرت می پرسن مثلا
با کسی تو رابطه ای
دوست پسر داری
پدرو مادر زندن
آخه اینا چه چیزای چرت و پرتین
نشسته بودم که دیدم گوشیم زنگ می خوره از اونجایی یه قسمت درجه ۱ نشسته بودم راحت جواب دادم
ا.ت:الو سلام بابا
بابا:چه عجب سلام دادی،سلام
میخواستم بگم ما یه ماموریت رفتیم تورو پسر عموت میاد می برتت
۱۴.۶k
۱۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.