پارت ۴ "اجباره زیبا"
(cousin)
ویو رونا
ااایییشششش ببییششععوورررر حداقل یکم شعور داشته باش بیا نازمو بکش ولش کن چقدر گشنمه با اون صداهایی ک از پایین میومد معلوم بود داره غذا درست میکنه باید منتظر میموندم تا تموم کنه بعد من برم
چند مین بعد صدای در اتاق اومد ک این نشون دهنده ی این بود ک رفته تو اتاق ک کپه ی مرگشو بزاره ایش پسره ی چندش جذابی هها ولی اخلاق و شعور اجتماعی زیر خط فقر
رفتم پایین برا خودم یه پیتزا سفارش دادم چند دقیقه صبر کردم ک صدای زنگ در اومد پیک اومده بود عرررر پیتزام رسید پولو حساب کردم با پا درو بستم و نشستم رو میز و شروع کردم الان چی کمه نوشابه
آره نوشابه کمه رفتم از تو یخچال نوشابه آوردمو شروع کردم
صدای دینگ گوشیم بلند شد برشداشتمو پیامو چک کردم نوشته بود ک : سلام بانوی زیبا،افتخار آشنایی بیشتر با شمارو دارم
از لفظ بانو خوشم اومد رفتم تو صفحه چت گفتم:سلام البته
گفت:پس فردا تو کافه**** همو ملاقات میکنیم
گفتم:بله حتما
یه لبخند رو لبام اومد خدا رو شکر یکی پیدا شد باهاش قرار بزارم
پرش زمانی فردا
صبح از خواب بلند شدمو کارای مربوطه رو انجام دادم رفتم پایین تا صبحونه رو حاضر کنم ک آقا کوفت کنه بره شرکت
+:اوی صبحونه آمادست خواستی بیا نخواستی هم نیا
بعد چند دقیقه اومد پایین نشست سر میز و صبحانه خوردنو شروع کردیم
بعد ک صبحونشو خورد رف منم میزو جمع کردم و رفتم تا اماده شم ک برم کافه
وقتی رفتم با یه پسر خیلی خوشتیپو جنتلمن مواجه شدم وااااوووو این چقد کراشه
رفتم رو صندلی نشستم :امیدوارم خیلی منتظرتون نذاشته باشم
÷:اه نه اتفاقن خودمم الان رسیدم مشکلی نیس
+:خب اسمتون؟
÷:اسم من مکس عه و اسم شما بانو
+:من رونام
بعد معرفی کردن خودمون درمورد چیزای مختلف حرف زدیم مث اینکه غذای مورد علاقت چیه رنگ مورد علاقت چیه تایپت چجور آدمیه
بعد همع اینا رفتم خونه ک آقا با یه حالت طلبکارانه ازم پرسید:کدوم گوری بودی تا این موقع؟
+:به تو چه فضولی؟
_:با من درست حرف بزن مثلا من شوهرتما
+:اولن ک ما فقط روی کاغذ زنو شوهریم دومن من با هرکی هرجور دلم بخواد حرف میزنم به توهم ربطی نداره
وقتی اینو گفتم یه سوزشی سمت چپ گونم احساس کردم با خشم سرمو برگردوندمو گفتم:تو الاان به چه حقی منو زدی؟ واقعا میگم کاشکی هیچ وقت هیچ وقت از اون آمریکای لعنت شده برنمیگشتی و حداقلش با من ازدواج نمیکردی
پرش زمانی ۴ ماه بعد
ویو جیمین
_:هیوونگگ
#:ها چته
_:نمیدونم چیکار کنم الان چند ماهه گذشته و من دارم هی خودمو گول میزنم ک دوسش ندارم
#:خب عزیزم بهترین راه اینه ک بری بهش بگی .....
_هوفف باش من برم
#حدافظ گند نزنیا
_اوک...
ویو رونا
ااایییشششش ببییششععوورررر حداقل یکم شعور داشته باش بیا نازمو بکش ولش کن چقدر گشنمه با اون صداهایی ک از پایین میومد معلوم بود داره غذا درست میکنه باید منتظر میموندم تا تموم کنه بعد من برم
چند مین بعد صدای در اتاق اومد ک این نشون دهنده ی این بود ک رفته تو اتاق ک کپه ی مرگشو بزاره ایش پسره ی چندش جذابی هها ولی اخلاق و شعور اجتماعی زیر خط فقر
رفتم پایین برا خودم یه پیتزا سفارش دادم چند دقیقه صبر کردم ک صدای زنگ در اومد پیک اومده بود عرررر پیتزام رسید پولو حساب کردم با پا درو بستم و نشستم رو میز و شروع کردم الان چی کمه نوشابه
آره نوشابه کمه رفتم از تو یخچال نوشابه آوردمو شروع کردم
صدای دینگ گوشیم بلند شد برشداشتمو پیامو چک کردم نوشته بود ک : سلام بانوی زیبا،افتخار آشنایی بیشتر با شمارو دارم
از لفظ بانو خوشم اومد رفتم تو صفحه چت گفتم:سلام البته
گفت:پس فردا تو کافه**** همو ملاقات میکنیم
گفتم:بله حتما
یه لبخند رو لبام اومد خدا رو شکر یکی پیدا شد باهاش قرار بزارم
پرش زمانی فردا
صبح از خواب بلند شدمو کارای مربوطه رو انجام دادم رفتم پایین تا صبحونه رو حاضر کنم ک آقا کوفت کنه بره شرکت
+:اوی صبحونه آمادست خواستی بیا نخواستی هم نیا
بعد چند دقیقه اومد پایین نشست سر میز و صبحانه خوردنو شروع کردیم
بعد ک صبحونشو خورد رف منم میزو جمع کردم و رفتم تا اماده شم ک برم کافه
وقتی رفتم با یه پسر خیلی خوشتیپو جنتلمن مواجه شدم وااااوووو این چقد کراشه
رفتم رو صندلی نشستم :امیدوارم خیلی منتظرتون نذاشته باشم
÷:اه نه اتفاقن خودمم الان رسیدم مشکلی نیس
+:خب اسمتون؟
÷:اسم من مکس عه و اسم شما بانو
+:من رونام
بعد معرفی کردن خودمون درمورد چیزای مختلف حرف زدیم مث اینکه غذای مورد علاقت چیه رنگ مورد علاقت چیه تایپت چجور آدمیه
بعد همع اینا رفتم خونه ک آقا با یه حالت طلبکارانه ازم پرسید:کدوم گوری بودی تا این موقع؟
+:به تو چه فضولی؟
_:با من درست حرف بزن مثلا من شوهرتما
+:اولن ک ما فقط روی کاغذ زنو شوهریم دومن من با هرکی هرجور دلم بخواد حرف میزنم به توهم ربطی نداره
وقتی اینو گفتم یه سوزشی سمت چپ گونم احساس کردم با خشم سرمو برگردوندمو گفتم:تو الاان به چه حقی منو زدی؟ واقعا میگم کاشکی هیچ وقت هیچ وقت از اون آمریکای لعنت شده برنمیگشتی و حداقلش با من ازدواج نمیکردی
پرش زمانی ۴ ماه بعد
ویو جیمین
_:هیوونگگ
#:ها چته
_:نمیدونم چیکار کنم الان چند ماهه گذشته و من دارم هی خودمو گول میزنم ک دوسش ندارم
#:خب عزیزم بهترین راه اینه ک بری بهش بگی .....
_هوفف باش من برم
#حدافظ گند نزنیا
_اوک...
۱۰.۷k
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.