پارت¹².جنبه ندارین نخونین.
جنی++
در و باز کردیم رفدیم داخل اتاق نگاه کردم که دیدم دره سفیدی که پشت کاغذ دیواری پنهون شده بود باز کرده ازش فرار کرده ..
با عصبانیت لب زدم :
_بی عرضه ها حتی از پس اونم بر نمیاین ؟
یکی از دخدرا اومد جلو لب زد :
_شرمنده خانوم ما نمیدونستیم پشت کاغذ دیواری ی در هست ..
اخمی کردم رفدم امروز نمیشه اون دخدر گیر انداخت ولی ی روز پیداش می کنم بلایی به سرش میارم مه مرغای اسمون سهله مرغای زمینم به حالش گریه کنن .
سیلویا++
ی راهروی خیلی تاریک بود ک سمت راستش خطم میشد به ی جای قصر مانند که سالهاست داره خاک میخوره دوست داشتم برم داخل اون قصر ولی امکان داشت بیان دنبالم پس نور دنبال کردم که وارد خیاط اون عمارت شدم جونگ کوک با اخم اومد سمتم لب زد :
_مگه نگفدم از جات جم نمیخوری ؟؟؟
باید بهش میگفدم چ اتفاقی برام افداد ؟
اگ باور نکنه چی ؟هه قطعا حرف منو باور نمیکنه پس چیزی بهش نمیگم .
_اومدم بیرون یکم هوا بخورم .
سری تکون داد دستمو گرفد برد داخل دیگه به بقیه حتی مهمونا به چشم فقط ی مهمون نگاه نمیکردم به همشون شک داشتم باید فاصلمو حفظ میکردم .
موقع رقص شده بود که جونگ کوک منو برد وست سالن و دستمو گرفد شروع کرد به رقصیدن جوری بهم لبخند میزد که خودمم باورم شده بود زن شوهریم ..!
لبشو اورد کنار گوشمو جوری که بقیه فک کنن داره لپمو میبوسه کنار گوشم پچ زد :
_کارتو خوب انجام میدی خوشم اومد .
بعد چند مین رقص جونگ کوک رفد اونور که رز اومد سمتم لب زد :
_اون دخدر رو میبینی ؟
به ی دخدر اشاره کرد که لباس قرمز تنش بود و موهاشو چتری زد بود و خیلی زیبا بود ..!
سری تکون دادم ک گفد :
_اون نامزد سابق جونگ کوکه ..
چچشمام درشت شد که گفد :
_اون تورو اورده اینجا تو حرص اونو دراره و دوباره اون بدست بیاره ...!
پس تمام کارای جونگ کوک برای اون بود ..!
رز اروم لب زد :
_حواست بهش باشه ازش کاری بعید نیست ممکنه ..
حرفشو خورد منو به سمت میزی که چندتا دخدر اونجا بودن هدایت کرد .
با رز دخدرا شروع به حرف زدن کردیم که اون دخدر که نامزد سابق کوک بود اومد سمتمون ...
با لبخندی روبه من گفد :
_سلام عزیزم من جنیم .
_سلام .
با لبخندی گفد :
_دخدر زیبایی هسدی ولی متاسفانه به پای من نخواهی رسید .
اخمی کردم که با لبخندی از جلوی چشمم محو شد رز اومد جلو گفد :
_حر فاشو جدی نگیر داره فشار میخوره ..
جنی ++
_خانوم حالا باید چیکار کنیم ؟
با لبخند شیطانی لب زدم :
_براش نقشه ها دارم .
در و باز کردیم رفدیم داخل اتاق نگاه کردم که دیدم دره سفیدی که پشت کاغذ دیواری پنهون شده بود باز کرده ازش فرار کرده ..
با عصبانیت لب زدم :
_بی عرضه ها حتی از پس اونم بر نمیاین ؟
یکی از دخدرا اومد جلو لب زد :
_شرمنده خانوم ما نمیدونستیم پشت کاغذ دیواری ی در هست ..
اخمی کردم رفدم امروز نمیشه اون دخدر گیر انداخت ولی ی روز پیداش می کنم بلایی به سرش میارم مه مرغای اسمون سهله مرغای زمینم به حالش گریه کنن .
سیلویا++
ی راهروی خیلی تاریک بود ک سمت راستش خطم میشد به ی جای قصر مانند که سالهاست داره خاک میخوره دوست داشتم برم داخل اون قصر ولی امکان داشت بیان دنبالم پس نور دنبال کردم که وارد خیاط اون عمارت شدم جونگ کوک با اخم اومد سمتم لب زد :
_مگه نگفدم از جات جم نمیخوری ؟؟؟
باید بهش میگفدم چ اتفاقی برام افداد ؟
اگ باور نکنه چی ؟هه قطعا حرف منو باور نمیکنه پس چیزی بهش نمیگم .
_اومدم بیرون یکم هوا بخورم .
سری تکون داد دستمو گرفد برد داخل دیگه به بقیه حتی مهمونا به چشم فقط ی مهمون نگاه نمیکردم به همشون شک داشتم باید فاصلمو حفظ میکردم .
موقع رقص شده بود که جونگ کوک منو برد وست سالن و دستمو گرفد شروع کرد به رقصیدن جوری بهم لبخند میزد که خودمم باورم شده بود زن شوهریم ..!
لبشو اورد کنار گوشمو جوری که بقیه فک کنن داره لپمو میبوسه کنار گوشم پچ زد :
_کارتو خوب انجام میدی خوشم اومد .
بعد چند مین رقص جونگ کوک رفد اونور که رز اومد سمتم لب زد :
_اون دخدر رو میبینی ؟
به ی دخدر اشاره کرد که لباس قرمز تنش بود و موهاشو چتری زد بود و خیلی زیبا بود ..!
سری تکون دادم ک گفد :
_اون نامزد سابق جونگ کوکه ..
چچشمام درشت شد که گفد :
_اون تورو اورده اینجا تو حرص اونو دراره و دوباره اون بدست بیاره ...!
پس تمام کارای جونگ کوک برای اون بود ..!
رز اروم لب زد :
_حواست بهش باشه ازش کاری بعید نیست ممکنه ..
حرفشو خورد منو به سمت میزی که چندتا دخدر اونجا بودن هدایت کرد .
با رز دخدرا شروع به حرف زدن کردیم که اون دخدر که نامزد سابق کوک بود اومد سمتمون ...
با لبخندی روبه من گفد :
_سلام عزیزم من جنیم .
_سلام .
با لبخندی گفد :
_دخدر زیبایی هسدی ولی متاسفانه به پای من نخواهی رسید .
اخمی کردم که با لبخندی از جلوی چشمم محو شد رز اومد جلو گفد :
_حر فاشو جدی نگیر داره فشار میخوره ..
جنی ++
_خانوم حالا باید چیکار کنیم ؟
با لبخند شیطانی لب زدم :
_براش نقشه ها دارم .
۶.۵k
۲۵ شهریور ۱۴۰۲