ازش بدم میومدp3
۳سال پیش:
ا/ت:عزیزم چی شده گفتی کارت دارم
محمد: میخوام باهات کات کنم حالم ازت بهم میخوره که یک دفعه یه دختری آمد و بوسیدش سریع از اونجا آمدم بیرون و غش کردم و البته نگم که کوروش پارسا آریا در حد مرگ زدنش(قربون این اکیپ برم )
رفتم سر کلاس نشستم و بعد کلاس آریا آمد دنبالم
آریا:خواهر نازم چه طور
ا/ت:چته چی میخوای
آریا:ریدم دهنت میفهمی ها
ا/ت:بگو
آریا: بخاطر من بیا سر خاک بابا
ا/ت: آریا دیگه حرفشو نزن بعد از تن فروشی عمرااا
۶سال پیش:من ایران بودم و آریا پارسا ترکیه ولی با هم در ارتباط بودیم فقط چند ماه دیگه دانشگاهم تموم میشد که ساعت ۷شب:از دانشگاه خسته اومدم که یه مردی با هام سلام کردم
مرد:سلام دختر جون بابات تو رو فروخته به من جون چه بدنی
ا/ت:هق چی هق بابااا چرا چرااا
بابام هیچی نگفت و زنگ زدم به پلیس و بدون اینکه حرف بزنم سریع ندید مکان یابی رو روشن کردم
ا/ت:چرا منو بهتون فروخت
مرد:چون پوکر شرط بندی بازی کرد نگران نباش راستی پرده ب.ک.ا.ر.ت پاره شده هیچ جوابی ندادم بعد چند دقیقه پلیس رسید دستیگرش کرد منم با پلیس رفتم دم خونه وسایل.....
ا/ت:عزیزم چی شده گفتی کارت دارم
محمد: میخوام باهات کات کنم حالم ازت بهم میخوره که یک دفعه یه دختری آمد و بوسیدش سریع از اونجا آمدم بیرون و غش کردم و البته نگم که کوروش پارسا آریا در حد مرگ زدنش(قربون این اکیپ برم )
رفتم سر کلاس نشستم و بعد کلاس آریا آمد دنبالم
آریا:خواهر نازم چه طور
ا/ت:چته چی میخوای
آریا:ریدم دهنت میفهمی ها
ا/ت:بگو
آریا: بخاطر من بیا سر خاک بابا
ا/ت: آریا دیگه حرفشو نزن بعد از تن فروشی عمرااا
۶سال پیش:من ایران بودم و آریا پارسا ترکیه ولی با هم در ارتباط بودیم فقط چند ماه دیگه دانشگاهم تموم میشد که ساعت ۷شب:از دانشگاه خسته اومدم که یه مردی با هام سلام کردم
مرد:سلام دختر جون بابات تو رو فروخته به من جون چه بدنی
ا/ت:هق چی هق بابااا چرا چرااا
بابام هیچی نگفت و زنگ زدم به پلیس و بدون اینکه حرف بزنم سریع ندید مکان یابی رو روشن کردم
ا/ت:چرا منو بهتون فروخت
مرد:چون پوکر شرط بندی بازی کرد نگران نباش راستی پرده ب.ک.ا.ر.ت پاره شده هیچ جوابی ندادم بعد چند دقیقه پلیس رسید دستیگرش کرد منم با پلیس رفتم دم خونه وسایل.....
۲.۶k
۲۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.