عشق ناگهانی
عشق ناگهانی
پارت ۵
ته: اخ من قربونت برم الهی
کوک: نه به دو دیقه پیش نه به الان ته: گمشو
ویو ت.ا
بیدار شدم صورتم رو شستم و قهوه خوردم خواستم برم لباس بپوشم که گوشی تهیونگ رو دیدم روی میز حس میکنم گناه داشت ولی اون نودل من رو خورد نباید میخورد یعنی دیشب کجا رفته؟ اصلا به من چه گوشی رو برمیدارم بعد مدرسه اگر دیدمش بهش میدم (صدای بوق) یا حضرت پشم این دیگه جی بود از پنجره نگاه کردم دیدم ته هست حتما گوشی میخواد ولی منو دست کم گرفته رفتم او اروم لباس پوشیدم و رفتم پایین از توی پنجره ماشین بهش گفتم: چی میخوای
ته: لطفا بزار بیام خونه کوچولو
ت.ا: کوچولو عمته
ته: عهههه گوشی رو نمیدی؟(مظلوم) ت.ا: متوسط هستم نمیدم
ته: خواهششششش(مظلوم)
ت.ا: بیا(گوشی رو روی پای ته انداخت)
ته: مرسی
ت.ا: خداحافظ(راه میرفت که ته با ماشین یواش یواش میومد دنبال ت.ا)...
نویسنده :
https://wisgoon.com/elaine_y
پارت ۵
ته: اخ من قربونت برم الهی
کوک: نه به دو دیقه پیش نه به الان ته: گمشو
ویو ت.ا
بیدار شدم صورتم رو شستم و قهوه خوردم خواستم برم لباس بپوشم که گوشی تهیونگ رو دیدم روی میز حس میکنم گناه داشت ولی اون نودل من رو خورد نباید میخورد یعنی دیشب کجا رفته؟ اصلا به من چه گوشی رو برمیدارم بعد مدرسه اگر دیدمش بهش میدم (صدای بوق) یا حضرت پشم این دیگه جی بود از پنجره نگاه کردم دیدم ته هست حتما گوشی میخواد ولی منو دست کم گرفته رفتم او اروم لباس پوشیدم و رفتم پایین از توی پنجره ماشین بهش گفتم: چی میخوای
ته: لطفا بزار بیام خونه کوچولو
ت.ا: کوچولو عمته
ته: عهههه گوشی رو نمیدی؟(مظلوم) ت.ا: متوسط هستم نمیدم
ته: خواهششششش(مظلوم)
ت.ا: بیا(گوشی رو روی پای ته انداخت)
ته: مرسی
ت.ا: خداحافظ(راه میرفت که ته با ماشین یواش یواش میومد دنبال ت.ا)...
نویسنده :
https://wisgoon.com/elaine_y
۵.۸k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.