Part 3
بیمارستان
چشمامو باز کردم دیدم جیمین کنارم نشسته و به دیوار تکیه داده بود.
من: جیمینا
جیمین: اااا بهوش اومدی حالت خوبه درد نداری
من: ام خوب نه یکم.جیمین تهیونگ کو نکنه دوباره رفته دعوا؟
جیمین : نه رفته دارو هاتو بگیره
بعد یک ساعت تهیونگ اومد و گفت میخوام با هه سو تنها باشم
..
انگار دکتر بهش گفته بود باند سرم باید عوض بشه
باند و برداشت و اومد سمتم نشست روی تخت درست جلوم
خیلی خوشحال بودم که میبینمش چون از پچگی ارزوی دیدنشو داشتم.
بهم گفت درد داری گفتم نه
اروم باند و باز کرد دید سرم خیلی جراحت داره یک دفعه اشک تو چشاش جمع شد
من: اپا چت شد زود بغلش کردم.
تهیونگ: همش تقصیر من بود اگه من با جون....
حرفشو قطع کردم گفتم تمومش کن چیز مهمی نیست.
باندم رو عوض کردم که یهو گوشیم زنگ زد.
تهیونگ: باتعجب جنیه !!!!
من: الان!؟
جواب دادم بله جنی بود
جنی گفت کجایی ؟ بهش نگفتم بیمارستانم یهو گفت همین الان یک میسیج اومده که سه روز دیگه باید بریم استرالیا برای کنسرت جدید اجرای اهنگ گان رزی گفتم چی؟
جنی: مگه خبر نداری....اون روزی که اهنگ رز رو کاور کردی تا الان رکود رو شکستی داره میزه تو چارت جهانی
گوشی رو ایفون بود تهیونگ شنید.چشاش گرد شد معلوم بود خوشحله جیغ زدم و از جنی خدافظی کردم به تهیونگ گفتم باید برم به کوکم بگم.
تهیونگ: نهههه (داد)
من: چرا؟
اون خیلی بهم کمک کرد
تهیونگ: اون تو رو به این وضع انداخته
من: الان وقتش نیست من اونم به اندازه تو دوسش دارم. رفتم حاضر شدم تا برم به کوک بگم
جیمین: هه سو کجاااا
من : میام .شما برین خونه جنی و رزی
بدو بدو تاکسی گرفتم رسیدم در خونه دیدم هنوز کوک تو اون وضعیته ساعت چهار صبح بود و بارونم بند نیومده بود رفتم محکم بغل کوک کوک ترسید نگام کرد دید منم.
کوک: هه سو
من: نگرانم بودی؟
کوک: اره هه سو سرت
من: هیچی نگو الان سرما میخوری
کوک: ول کن مهم نیس
من: عوضی تو واسه من مهمی ویلا از بیمارستان تا اینجا تنهایی بخاطر تو نمیومدم.
رفتیم خونه جیسو برای کوک لباس اورد کمکش کردم لباسش رو عوض کنه .
من: ازت ممنونم
کوک: چی برای چی؟
من: برای اینکه کاری کردی تا بتونم توی کاور کردن اهنگ رزی موفق شم
جیسو: چییییی (داد) هه سو تونستی؟یعنی رکورد رو شکوندی؟؟؟
من: خوب
کوک: زود باش همه رو تعریف کن میخوام زود تر حالم خوب بشه.
چشمامو باز کردم دیدم جیمین کنارم نشسته و به دیوار تکیه داده بود.
من: جیمینا
جیمین: اااا بهوش اومدی حالت خوبه درد نداری
من: ام خوب نه یکم.جیمین تهیونگ کو نکنه دوباره رفته دعوا؟
جیمین : نه رفته دارو هاتو بگیره
بعد یک ساعت تهیونگ اومد و گفت میخوام با هه سو تنها باشم
..
انگار دکتر بهش گفته بود باند سرم باید عوض بشه
باند و برداشت و اومد سمتم نشست روی تخت درست جلوم
خیلی خوشحال بودم که میبینمش چون از پچگی ارزوی دیدنشو داشتم.
بهم گفت درد داری گفتم نه
اروم باند و باز کرد دید سرم خیلی جراحت داره یک دفعه اشک تو چشاش جمع شد
من: اپا چت شد زود بغلش کردم.
تهیونگ: همش تقصیر من بود اگه من با جون....
حرفشو قطع کردم گفتم تمومش کن چیز مهمی نیست.
باندم رو عوض کردم که یهو گوشیم زنگ زد.
تهیونگ: باتعجب جنیه !!!!
من: الان!؟
جواب دادم بله جنی بود
جنی گفت کجایی ؟ بهش نگفتم بیمارستانم یهو گفت همین الان یک میسیج اومده که سه روز دیگه باید بریم استرالیا برای کنسرت جدید اجرای اهنگ گان رزی گفتم چی؟
جنی: مگه خبر نداری....اون روزی که اهنگ رز رو کاور کردی تا الان رکود رو شکستی داره میزه تو چارت جهانی
گوشی رو ایفون بود تهیونگ شنید.چشاش گرد شد معلوم بود خوشحله جیغ زدم و از جنی خدافظی کردم به تهیونگ گفتم باید برم به کوکم بگم.
تهیونگ: نهههه (داد)
من: چرا؟
اون خیلی بهم کمک کرد
تهیونگ: اون تو رو به این وضع انداخته
من: الان وقتش نیست من اونم به اندازه تو دوسش دارم. رفتم حاضر شدم تا برم به کوک بگم
جیمین: هه سو کجاااا
من : میام .شما برین خونه جنی و رزی
بدو بدو تاکسی گرفتم رسیدم در خونه دیدم هنوز کوک تو اون وضعیته ساعت چهار صبح بود و بارونم بند نیومده بود رفتم محکم بغل کوک کوک ترسید نگام کرد دید منم.
کوک: هه سو
من: نگرانم بودی؟
کوک: اره هه سو سرت
من: هیچی نگو الان سرما میخوری
کوک: ول کن مهم نیس
من: عوضی تو واسه من مهمی ویلا از بیمارستان تا اینجا تنهایی بخاطر تو نمیومدم.
رفتیم خونه جیسو برای کوک لباس اورد کمکش کردم لباسش رو عوض کنه .
من: ازت ممنونم
کوک: چی برای چی؟
من: برای اینکه کاری کردی تا بتونم توی کاور کردن اهنگ رزی موفق شم
جیسو: چییییی (داد) هه سو تونستی؟یعنی رکورد رو شکوندی؟؟؟
من: خوب
کوک: زود باش همه رو تعریف کن میخوام زود تر حالم خوب بشه.
۷.۸k
۲۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.