قهرمان من p²
نمیتونستم باور کنم
چیونگ مرده بود🥹
چند بار صداش زدم ولی جواب نداد داد زدم یور
چند نفر اومدن و گفتن بهتره اینجا نمونیم ممکن دوباره اتفاقی بیفته
من:من چیونگ رو تنها نمیذارم 😳
یهو کنترل کردن خودمو از دست دادم حالم خیلی بد شده بودکه چشمام بسته شد.
________________________________________
چشمامو باز کردمو دیدم توی یه کلبه کوچیکم
یور:بیدار شدی
من:چیونگ من باید برم پیشش
یور:اون منطقه دیگه نابود شده بخاطر اون فرد
من:یعنی چی؟؟
یور:تو دیگه نباید بری اونجا
من نمیدونستم چکار کنم تا اینکه فهمیدم
ادامه پات۳🗿🪧
چیونگ مرده بود🥹
چند بار صداش زدم ولی جواب نداد داد زدم یور
چند نفر اومدن و گفتن بهتره اینجا نمونیم ممکن دوباره اتفاقی بیفته
من:من چیونگ رو تنها نمیذارم 😳
یهو کنترل کردن خودمو از دست دادم حالم خیلی بد شده بودکه چشمام بسته شد.
________________________________________
چشمامو باز کردمو دیدم توی یه کلبه کوچیکم
یور:بیدار شدی
من:چیونگ من باید برم پیشش
یور:اون منطقه دیگه نابود شده بخاطر اون فرد
من:یعنی چی؟؟
یور:تو دیگه نباید بری اونجا
من نمیدونستم چکار کنم تا اینکه فهمیدم
ادامه پات۳🗿🪧
۶۶۶
۲۷ شهریور ۱۴۰۳