وانشات از J hope
((گایز این وانشات رو برای اولین بار رفیقم نوشته اگه دوست داشتین بهم بگین که اگه تونست بیشتر وانشات بنویسه!! مرسی))
به سختی به دونه های برف نگاه کرد،امروز همون روزی بود که منتظرش بود؛روزی که میخواست بدون دیدن ادم های اطرافش جیغ بزنه و روی زمین یخی برقصه.
پاهاشو اروم روی زمین یخی قرار داد و با لبخند به حرکت خودش روی یخ نگاه کرد.
-وای چه جالب!
+جالب تر ام میشه اگه یه همراه داشته باشی!
برگشت و به مرد بلند قد پشت سرش نگاه کرد.
-واو!
بی دقت کلمه از دهنش خارج کرد ولی باید بهش حق میدادن !مردی که روبه روش بود خیلی جذابتر از یه کلمه واو بود.
+اجازه ی همراهی میدهید بانو!
ا.ت دستاشو روی دهنش گذاشت و به مردی که خم شده بود و دست راستشو جلوش گرفته بود ،خیره شد.
+بانوی من!
ا.ت به خودش اومد و با دوتا دستش دست های کشیده مرد رو گرفت.
هوسوک کمر دختر رو گرفت و به خودش نزدیک کرد.
+اسم این بانوی زیبا چیه؟!
با لبخند روی لبش گفت و به چشمهایی که فرقی با کهکشان نداشت،خیره شد.
-کیم...ا.ت.
هوسوک لبخندی زد و در حینی که کمر ا.ت رو محکم میگرفت و همراه خودش به جلو میکشید گفت:اسم منم جانگ هوسوک.
ا.ت سرشو تکون داد و برای تعادل بیشتر دستاشو روی شونه های پهن مرد قرار داد و به صورت بی نقصش نگاه کرد.
چقدر زیبا که دختری که چند روز بود که تعقیب میکرد،امروز تو اغوشش قرار داشت و به چهره اش نگاه میکرد،میخواست سرشو کج کنه و لباشو روی لبای قرمز دختر بزاره ولی هنوز زود بود برای بوس کردن اون لبا باید صبر میکرد شاید فردا و یا هفته ی بعد از خجالتشون در اومد!
کسی از سرنوشت خودش خبر نداره!
کمر ا.ت رو بیشتر به خودش چسبوند و به چشمای کهکشانی ا.ت نگاه کرد.
+چرا باید انقدر زیبا باشی که قلب بنده ی حقیری مثل من،برای شما دیوانه وار بزنه؟!
ا.ت سرشو پایین اورد و با خجالت به کمرهاشون که بهم چسبیده بودن نگاه کرد.
-خجالت میکشم اقای جانگ .
هوسوک خنده ای کرد و کنار گوش ا.ت زمزمه کرد.
+زیبای من میخواهم قلبت را همانند قلب خودم بیمار شود!
ا.ت خنده ای کرد و سرشو به سینه ی مرد چسبوند تا خجالتش معلوم نباشه.
هوسوک لبخندی به موجود توی بغلش زد. بی قرار تر میشد برای بوسیدن لبای اون موجود کیوت !ولی باید صبر میکرد مثل این چند روز !.
✓ #madi ~ #Jhope ~ #Oneshot ~ #BTS ❜
⊸ @army_bts_ot7
@madi_army
به سختی به دونه های برف نگاه کرد،امروز همون روزی بود که منتظرش بود؛روزی که میخواست بدون دیدن ادم های اطرافش جیغ بزنه و روی زمین یخی برقصه.
پاهاشو اروم روی زمین یخی قرار داد و با لبخند به حرکت خودش روی یخ نگاه کرد.
-وای چه جالب!
+جالب تر ام میشه اگه یه همراه داشته باشی!
برگشت و به مرد بلند قد پشت سرش نگاه کرد.
-واو!
بی دقت کلمه از دهنش خارج کرد ولی باید بهش حق میدادن !مردی که روبه روش بود خیلی جذابتر از یه کلمه واو بود.
+اجازه ی همراهی میدهید بانو!
ا.ت دستاشو روی دهنش گذاشت و به مردی که خم شده بود و دست راستشو جلوش گرفته بود ،خیره شد.
+بانوی من!
ا.ت به خودش اومد و با دوتا دستش دست های کشیده مرد رو گرفت.
هوسوک کمر دختر رو گرفت و به خودش نزدیک کرد.
+اسم این بانوی زیبا چیه؟!
با لبخند روی لبش گفت و به چشمهایی که فرقی با کهکشان نداشت،خیره شد.
-کیم...ا.ت.
هوسوک لبخندی زد و در حینی که کمر ا.ت رو محکم میگرفت و همراه خودش به جلو میکشید گفت:اسم منم جانگ هوسوک.
ا.ت سرشو تکون داد و برای تعادل بیشتر دستاشو روی شونه های پهن مرد قرار داد و به صورت بی نقصش نگاه کرد.
چقدر زیبا که دختری که چند روز بود که تعقیب میکرد،امروز تو اغوشش قرار داشت و به چهره اش نگاه میکرد،میخواست سرشو کج کنه و لباشو روی لبای قرمز دختر بزاره ولی هنوز زود بود برای بوس کردن اون لبا باید صبر میکرد شاید فردا و یا هفته ی بعد از خجالتشون در اومد!
کسی از سرنوشت خودش خبر نداره!
کمر ا.ت رو بیشتر به خودش چسبوند و به چشمای کهکشانی ا.ت نگاه کرد.
+چرا باید انقدر زیبا باشی که قلب بنده ی حقیری مثل من،برای شما دیوانه وار بزنه؟!
ا.ت سرشو پایین اورد و با خجالت به کمرهاشون که بهم چسبیده بودن نگاه کرد.
-خجالت میکشم اقای جانگ .
هوسوک خنده ای کرد و کنار گوش ا.ت زمزمه کرد.
+زیبای من میخواهم قلبت را همانند قلب خودم بیمار شود!
ا.ت خنده ای کرد و سرشو به سینه ی مرد چسبوند تا خجالتش معلوم نباشه.
هوسوک لبخندی به موجود توی بغلش زد. بی قرار تر میشد برای بوسیدن لبای اون موجود کیوت !ولی باید صبر میکرد مثل این چند روز !.
✓ #madi ~ #Jhope ~ #Oneshot ~ #BTS ❜
⊸ @army_bts_ot7
@madi_army
۱۵.۱k
۲۹ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.