چند پارتی کوک
چند پارتی کوک
پارت ۷
ویو کوک
من و ا/ت هم شیر موز سفارش دادیم بعد از خوردن شب شوده بود رفیم خونه که دیدم سول تو بغلم خوابش برده رفتم گزاشتم تو اتاقش بعد رفتم اتاق خودمون پیش ا/ت که دیدم داره لباس عوض میکنه
محوووو اندامش شده بودم و تحریک شده بودم
ویو ا/ت
لباسم رو عوض میکردم که یهو کوک اومد خیلی شیطونی داشت به من نگا میکرد
_بیب نظرت چیه یه بچه دیگه بیاریم؟😈
+کوک تو رو خداااا نه خیلی خستم
_نوچ نوچ یعنی نمیخوای🥺
+کوک تو رو خدا صورتت رو اونجوری کیوت نکن😩
_🥺🥺🥺
+باشه بابا باشه
نویسنده (دیگه خودتون یه چیزی تصور کنین)
(صبح )
ویو کوک
شب خیلی خسته شده بودیم برا همین گفتم الان ا/ت درد داره برا همین صبحونه رو آماده کردم رفتم که بلندش کنم خیلیییی کیوت خوابیده بود (دارم به خودم فوش میدم که کوک تو زندگیمون نیست آرمیاااااا😩)
دلم نیومد بیدارش کنم ولی باید بیدار میشد رفتم به لبش بوسه ای زدم بعد دیدم چشماشو یواش یواش باز کرد کههه.....
خب اینم از این پارت بیبی های مننن🥰
پارت ۷
ویو کوک
من و ا/ت هم شیر موز سفارش دادیم بعد از خوردن شب شوده بود رفیم خونه که دیدم سول تو بغلم خوابش برده رفتم گزاشتم تو اتاقش بعد رفتم اتاق خودمون پیش ا/ت که دیدم داره لباس عوض میکنه
محوووو اندامش شده بودم و تحریک شده بودم
ویو ا/ت
لباسم رو عوض میکردم که یهو کوک اومد خیلی شیطونی داشت به من نگا میکرد
_بیب نظرت چیه یه بچه دیگه بیاریم؟😈
+کوک تو رو خداااا نه خیلی خستم
_نوچ نوچ یعنی نمیخوای🥺
+کوک تو رو خدا صورتت رو اونجوری کیوت نکن😩
_🥺🥺🥺
+باشه بابا باشه
نویسنده (دیگه خودتون یه چیزی تصور کنین)
(صبح )
ویو کوک
شب خیلی خسته شده بودیم برا همین گفتم الان ا/ت درد داره برا همین صبحونه رو آماده کردم رفتم که بلندش کنم خیلیییی کیوت خوابیده بود (دارم به خودم فوش میدم که کوک تو زندگیمون نیست آرمیاااااا😩)
دلم نیومد بیدارش کنم ولی باید بیدار میشد رفتم به لبش بوسه ای زدم بعد دیدم چشماشو یواش یواش باز کرد کههه.....
خب اینم از این پارت بیبی های مننن🥰
۱۶.۲k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.