P4
توهم بلند میشی بری ولی یهو میوفتی
ا.ت: لعنتی الان مگ وقت افتادن بود الان چیکار کنم
ویو تهیونگ:
نامجون رو داشتیم بدرقه میکردیم ک یهو صدای افتادن شنیدم و یهو یادم افتاد ک اون دختر ممکنه افتاده باشه و سریع دویدم
جیهوپ:تهیونگااا کجا میری؟
تهیونگ:بعدا بهت میگم
پرش زمانی ب ۱ مین بعد
تهیونگ:خانممم
ا.ت: خ...خ..خیل..یی عذ..ر می...خ..و..ا.م ( با لکنت
تهیونگ: بیشتر مراقب خودتون باشین هنوز پاتون آسیب دیده!
ا.ت:چشم ..
تهیونگ: عام راستی ..
ا.ت: بله جناب ؟
تهیونگ:اسمتون چی بود؟
ا.ت:اسمم؟ ا.ت(یونا(اسم خودتون ..
تهیونگ:خوشوقتم منم تهی
ا.ت:یونگ !
تهیونگ:بله (لبخند
ا.ت: (لبخند ملیح
پرش زمانی ب شب
رئیس پادگان: از اونجایی ک این دختر جایی برای موندن ندارن و بیمار هستن باید چند شبی اینحا بمونن تا پزشک سلامتی کاملشون رو اطلاع بدن
بقیه:چشم ..!
رئیس پادگان:امشب باید ایشون رو تخت بخوابن و زشته رو زمین بخوابن (من.حرف نشین😂
تهیونگ: اگ امکانش هس فک کنم بتونن امشب رو تخت من بخوابم
ا.ت: * ها من بسم الله*
ا.ت:ن نیازی نی من رو زمین میخوابم
"بحث بین ا.ت و تهیونگ"
ا.ت:باش رو تخت میخوابم*هعب ..*
پرش زمانی ب صب
ا.ت:عااا این کیه جلومو !؟
ا.ت:تهیونگاااا !؟ (داد
تهیونگ: ا.ت چرا رو تخت من خوابیدین!
ا.ت: شما خودتون دیشب گفتین ..
تهیونگ : چی من؟ عااا ببخشید
"متاسفانه از شدت خجالت ی جایی میرن"
ا.ت: چرا تهیونگ اینطوری کرد
ولش بزا برم ی چیزی بخورم مهم نی
"پرش زمانی ب بعد صبحانه "
رئیس پادگان: خانم ببخشید ی لحظه ..
ا.ت: بله !؟
رئیس پادگان:خانم امکانش هس ..
ا.ت: لعنتی الان مگ وقت افتادن بود الان چیکار کنم
ویو تهیونگ:
نامجون رو داشتیم بدرقه میکردیم ک یهو صدای افتادن شنیدم و یهو یادم افتاد ک اون دختر ممکنه افتاده باشه و سریع دویدم
جیهوپ:تهیونگااا کجا میری؟
تهیونگ:بعدا بهت میگم
پرش زمانی ب ۱ مین بعد
تهیونگ:خانممم
ا.ت: خ...خ..خیل..یی عذ..ر می...خ..و..ا.م ( با لکنت
تهیونگ: بیشتر مراقب خودتون باشین هنوز پاتون آسیب دیده!
ا.ت:چشم ..
تهیونگ: عام راستی ..
ا.ت: بله جناب ؟
تهیونگ:اسمتون چی بود؟
ا.ت:اسمم؟ ا.ت(یونا(اسم خودتون ..
تهیونگ:خوشوقتم منم تهی
ا.ت:یونگ !
تهیونگ:بله (لبخند
ا.ت: (لبخند ملیح
پرش زمانی ب شب
رئیس پادگان: از اونجایی ک این دختر جایی برای موندن ندارن و بیمار هستن باید چند شبی اینحا بمونن تا پزشک سلامتی کاملشون رو اطلاع بدن
بقیه:چشم ..!
رئیس پادگان:امشب باید ایشون رو تخت بخوابن و زشته رو زمین بخوابن (من.حرف نشین😂
تهیونگ: اگ امکانش هس فک کنم بتونن امشب رو تخت من بخوابم
ا.ت: * ها من بسم الله*
ا.ت:ن نیازی نی من رو زمین میخوابم
"بحث بین ا.ت و تهیونگ"
ا.ت:باش رو تخت میخوابم*هعب ..*
پرش زمانی ب صب
ا.ت:عااا این کیه جلومو !؟
ا.ت:تهیونگاااا !؟ (داد
تهیونگ: ا.ت چرا رو تخت من خوابیدین!
ا.ت: شما خودتون دیشب گفتین ..
تهیونگ : چی من؟ عااا ببخشید
"متاسفانه از شدت خجالت ی جایی میرن"
ا.ت: چرا تهیونگ اینطوری کرد
ولش بزا برم ی چیزی بخورم مهم نی
"پرش زمانی ب بعد صبحانه "
رئیس پادگان: خانم ببخشید ی لحظه ..
ا.ت: بله !؟
رئیس پادگان:خانم امکانش هس ..
۲۳۳
۲۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.