🖇 𝚗𝚊𝚞𝚐𝚑𝚝𝚢 𝚖𝚊𝚗𝚊𝚐𝚎𝚛 🖇
🖇 𝚗𝚊𝚞𝚐𝚑𝚝𝚢 𝚖𝚊𝚗𝚊𝚐𝚎𝚛 🖇
🖇 𝚙𝚊𝚛𝚝 𝟷𝟻 🖇
جونگکوک: دستشو میزاره رو لب ات*
جونگکوک: هیشش
ات: دارم میگم چیکار میکنی (بلند ولی بقیه نشنیدن)
جونگکوک: دیدم داره صداشو بالا میبره پس کاری به ذهنم نرسید جز اینکه ببوسمش!
ات: دستشو از رو لبم پس زدم و سرمو اونور کردم میخواستم وسایلمو جمع کنم و بدم یه جا دیگه بشینم که یهو از چونم گرفت و صورتم و نزدیک خودش کرد
جونگکوک: تو جایی نمیری خانم کیم
ات: می.....
جونگکوک: لبمو گذاشتم رو لباش و یه بوسه سطحی ولی محکم زدم.
ات: به جونگکوک نگاه میکنه*
ات: تو چیکار کردی؟
جونگکوک: دوباره داشت صداشو بالا میبرد ایندفعه دیگه طاقت نیوردم، لبامو کوبوندم رو لباش و یه بوسه خیس رو شروع کردم.
ات: با دستام رو سینه هاش میزدم و تقلا میکردم ولی قوی تر از اون چیزی بود که فکرشو میکردم دو تا دستامو با یک دستش گرفت و آورد پایین و نمیزاشت تکون بخورم.
جونگکوک: نفس کم میاره*
جونگکوک: اوممم هانی تو طعم مورد علاقه منی.
ات: عوضی ازت مت.........
جونگکوک: میبوستش*
ات: چرا هی میپری وسط حرفم؟(بلند)
طولانی تر میبوستش*
جونگکوک: هرچقدر صداتو بالا ببری بوسمون طولانی تر میشه بیبی
ات: فکر میکردم آدم خوبی هستی (ناراحت)
جونگکوک: خب درست فکر کردی(لبخند)
موهای ات رو میده پشت گوشش*
ات: معنی این کارات چیه؟
جونگکوک: موهات رو صورتت بود میخواستم صورت فرشتمو واضح تر ببینم
ات: من فرشته تو نیستم
جونگکوک: خب قراره بشی
ات: نه خیرم........ اصن چرا با من انقدر راحتی؟تا چند دقیقه پیش که داشتی منو می بوسیدی حالا هم اینجوری داری رفتار میکنی.. ازت خیلی بدم میاد
جونگکوک: منم به همون اندازه عاشقتم
ات: وی در حال فشار خوردن است*
________________
لایک و کامنت یادتون نره🖇🌚🖤
🖇 𝚙𝚊𝚛𝚝 𝟷𝟻 🖇
جونگکوک: دستشو میزاره رو لب ات*
جونگکوک: هیشش
ات: دارم میگم چیکار میکنی (بلند ولی بقیه نشنیدن)
جونگکوک: دیدم داره صداشو بالا میبره پس کاری به ذهنم نرسید جز اینکه ببوسمش!
ات: دستشو از رو لبم پس زدم و سرمو اونور کردم میخواستم وسایلمو جمع کنم و بدم یه جا دیگه بشینم که یهو از چونم گرفت و صورتم و نزدیک خودش کرد
جونگکوک: تو جایی نمیری خانم کیم
ات: می.....
جونگکوک: لبمو گذاشتم رو لباش و یه بوسه سطحی ولی محکم زدم.
ات: به جونگکوک نگاه میکنه*
ات: تو چیکار کردی؟
جونگکوک: دوباره داشت صداشو بالا میبرد ایندفعه دیگه طاقت نیوردم، لبامو کوبوندم رو لباش و یه بوسه خیس رو شروع کردم.
ات: با دستام رو سینه هاش میزدم و تقلا میکردم ولی قوی تر از اون چیزی بود که فکرشو میکردم دو تا دستامو با یک دستش گرفت و آورد پایین و نمیزاشت تکون بخورم.
جونگکوک: نفس کم میاره*
جونگکوک: اوممم هانی تو طعم مورد علاقه منی.
ات: عوضی ازت مت.........
جونگکوک: میبوستش*
ات: چرا هی میپری وسط حرفم؟(بلند)
طولانی تر میبوستش*
جونگکوک: هرچقدر صداتو بالا ببری بوسمون طولانی تر میشه بیبی
ات: فکر میکردم آدم خوبی هستی (ناراحت)
جونگکوک: خب درست فکر کردی(لبخند)
موهای ات رو میده پشت گوشش*
ات: معنی این کارات چیه؟
جونگکوک: موهات رو صورتت بود میخواستم صورت فرشتمو واضح تر ببینم
ات: من فرشته تو نیستم
جونگکوک: خب قراره بشی
ات: نه خیرم........ اصن چرا با من انقدر راحتی؟تا چند دقیقه پیش که داشتی منو می بوسیدی حالا هم اینجوری داری رفتار میکنی.. ازت خیلی بدم میاد
جونگکوک: منم به همون اندازه عاشقتم
ات: وی در حال فشار خوردن است*
________________
لایک و کامنت یادتون نره🖇🌚🖤
۴.۹k
۱۹ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.