آمدم جرتون بدم پارت ۴
سانزو: کوکو؟ کوکونوی بیدار شو...
کوکو بیدار میشه*
کوکو: چرا بیدارم کردی؟
سانزو درحالی که لیوان رو به دهن کوکو نزدیک میکنه لبخند میزنه*
سانزو: یادت رفت قرص خوابتو بخوری...
کوکو:
قرص خواب:
هاکای صدای انفجار میشنوه و میتسویا رو میزنه زیربغلش:
اول اونایی که کوچیکترن رو بردارین. پاهای کوچیکشون به درد نمیخوره!
کاکوچو ایزانا رو بغل میکنه*
تاکه میچی به مایکی نگاه میکنه*
مایکی: حتی اگه انگشتت بهم بخوره خشتکتو میکشم سرت...
تاکه:
مامان باجی یهو میاد توی اتاقش*
مامانش: چرا لختی؟
باجی هول میشه*
باجی: چیزی ندارم بپوشم...
مامانش در کمدش رو باز میکنه*
مامانش: این همه لباس چی میگ؟ بیا این آبی، زرد، بنفش، قرمز، چیفویو بیا اینطرف، نارنجی، سبز و...
تاکه: میگم که ران
ریندو شمردن بلد نیست نه؟
ران: چطور؟
تاکه: خب آخه دیشب اتفاقی شنیدم سانزو داشت به ریندو میگفت بشمار.
اگه نشماری از اول شروع میکنیم.
کوکونوی:
*لیوان چای از دستش سر میخوره.
ران: آره! آره!
کلاس خصوصی دارن
یه وقت مزاحم نشی باشه؟
ایزانا داره بچه اما رو نصیحت میکنه*
ایزانا: ببین دختر... فحش دادن واقعا روش خوبی برای نشون دادن خشمت نیست
ایزانا: همیشه خونسرد باش سعی کن ارامشتو حفظ کنی با اینکارت طرفم خود به خود اروم میشه
ایزانا: خلاصه اینکه هر گهی میخوری بخور اما نزار یارو بفهمه داری چاقوتو درمیاری
کاکوچو:
اما:
دراکن میچرخه سمت کاکوچو*: از خونم ببرش بیرون تا خودم نیومدم براش
چون بچه های خوبی بودین بدون شرط پارت میزارم
دوستون دارمممم
کوکو بیدار میشه*
کوکو: چرا بیدارم کردی؟
سانزو درحالی که لیوان رو به دهن کوکو نزدیک میکنه لبخند میزنه*
سانزو: یادت رفت قرص خوابتو بخوری...
کوکو:
قرص خواب:
هاکای صدای انفجار میشنوه و میتسویا رو میزنه زیربغلش:
اول اونایی که کوچیکترن رو بردارین. پاهای کوچیکشون به درد نمیخوره!
کاکوچو ایزانا رو بغل میکنه*
تاکه میچی به مایکی نگاه میکنه*
مایکی: حتی اگه انگشتت بهم بخوره خشتکتو میکشم سرت...
تاکه:
مامان باجی یهو میاد توی اتاقش*
مامانش: چرا لختی؟
باجی هول میشه*
باجی: چیزی ندارم بپوشم...
مامانش در کمدش رو باز میکنه*
مامانش: این همه لباس چی میگ؟ بیا این آبی، زرد، بنفش، قرمز، چیفویو بیا اینطرف، نارنجی، سبز و...
تاکه: میگم که ران
ریندو شمردن بلد نیست نه؟
ران: چطور؟
تاکه: خب آخه دیشب اتفاقی شنیدم سانزو داشت به ریندو میگفت بشمار.
اگه نشماری از اول شروع میکنیم.
کوکونوی:
*لیوان چای از دستش سر میخوره.
ران: آره! آره!
کلاس خصوصی دارن
یه وقت مزاحم نشی باشه؟
ایزانا داره بچه اما رو نصیحت میکنه*
ایزانا: ببین دختر... فحش دادن واقعا روش خوبی برای نشون دادن خشمت نیست
ایزانا: همیشه خونسرد باش سعی کن ارامشتو حفظ کنی با اینکارت طرفم خود به خود اروم میشه
ایزانا: خلاصه اینکه هر گهی میخوری بخور اما نزار یارو بفهمه داری چاقوتو درمیاری
کاکوچو:
اما:
دراکن میچرخه سمت کاکوچو*: از خونم ببرش بیرون تا خودم نیومدم براش
چون بچه های خوبی بودین بدون شرط پارت میزارم
دوستون دارمممم
۵.۹k
۱۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.