بررسی علل روانی و اجتماعی «شوق تماشای اعدام» در ایران (۲)
بررسی علل روانی و اجتماعی «شوق تماشای اعدام» در ایران (۲)
(ادامه مطلب قبل)
▪دیدن این صحنه، تاثیر منفی هم بر روی این افراد می گذارد؟
نه! این ها از دین این صحنه ها لذت می برند. این ها افرادی هستند که فشارهای زیادی در زندگی شان تحمل کرده اند و برای سرگرمی به دیدن چنین صحنه هایی می آیند. مطمئن باشید چنین افرادی، افراد خطرناکی هستند و به انحاء گوناگون دیگران را آزار می دهند.
▪چطور ممکن است کسی صحنه اعدام دیگران را ببیند و هیچ تاثیر منفی از دیدن آن صحنه تاثیری نگیرد؟
برای اینکه او خودش این کاره است! یعنی بچه اش را می زند، در خیابان دعوا می کند و کلاً از خشونت لذت می برد. در واقع فشارهای جامعه بر روی او آن قدر زیاد بوده که او دیگر یک انسان نرمال نیست و از خشونت لذت می برد.
▪پس به نظر شما این حضور مشتاقانه در مراسم اعدام دیگران، نشانه ای از یک جامعه ناسالم است؟
بله. تازه این گوشه ای از عدم سلامت روانی بسیاری از افراد این جامعه است. یعنی قله کوهی است که بخش اعظم آن زیر آب قرار دارد. خیلی های دیگر هم هستند که دوست دارند در تماشای اعدام دیگران شرکت کنند ولی از محل یا زمان مراسم اعدام بی خبرند و یا فرصت نمی کنند خودشان را به صحنه اعدام برسانند. ما بارها دیده ایم که دو نفر در حین رانندگی با هم تصادف می کنند و کارشان به کتک کاری می رسد. در صورتی که وقتی من در تصادف رانندگی مقصرم، باید از ماشین پیاده شوم و از شما عذرخواهی کنم نه اینکه با شما دست به گریبان شوم!
همه این ها نشان می دهد که خیلی ها در جامعه ما، به لحاظ روانی، ناسالم اند و محتاج درمان. در بسیاری از خانواده ها، حرف زدن معمولی زن و شوهر با داد و بیداد و پرخاشگری توام است. یعنی حرف زدن معمولی خیلی از آدم های این جامعه با پرخاشگری عجین شده است. ما به این جا رسیده ایم.
▪علت این وضع چیست؟
مهمترین علل، تورم و بیکاری و فقر است. این شرایط باعث می شود که بسیاری از ازدواج ها با مشکل مواجه شود. ما خانه های بزرگی را که همه با هم در آن زندگی می کردیم، رسانده ایم به خانه های 60 متری امروزی. در خانه های امروزی ما، دیگر جایی برای پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ نیست. حتی زن و شوهر هم وقتی بچه دار می شوند، با کمبود جا مواجه می شوند.
ما خواسته ایم فرهنگمان را عین فرهنگ خارج از کشور کنیم اما نتوانسته ایم چنان تغییری در فرهنگمان ایجاد کنیم و به جایش فقط فرهنگ خودمان را داغان کرده ایم! زیربنای فرهنگ ما مثل فرهنگ کشورهای غربی نیست. ما هنوز به کار هم کار داریم و نمی توانیم ده سال در یک آپارتمان زندگی کنیم و اصلاً همسایه خودمان را هم نشناسیم.
▪پس چرا در جوامع مدرن، که آپارتمان نشینی و سرک نکشیدن به زندگی دیگران نهادینه شده است، اوضاع این قدر نابسامان نیست؟
چون در جوامع مدرن، مردم به زندگی جدید عادت کرده اند اما ما از یک سو می خواهیم مدرن و از سوی دیگر می خواهیم سنتی باشیم و این تضاد است که ما را به این روز انداخته است. ما روند تغییر فرهنگ را تدریجی پیش نبرده ایم بلکه یک دفعه همه چیز را به هم ریخته ایم و این امر یکی از علل اصلی این نابسامانی هاست. ما الان ماهواره را ممنوع کرده ایم اما چت اینترنتی را آزاد گذاشته ایم. در حالی که در این شرایط اجتماعی، خطر چت به مراتب بیش از ماهواره است.
▪یعنی شما می گویید اینترنت و چت را هم باید به کلی ممنوع کرد؟
نه، من می گویم ماهواره را هم باید آزاد کرد؛ اگر در استفاده از ماهواره مشکلاتی وجود دارد، باید درباره آن مشکلات بحث کرد و به مردم آگاهی داد که کدام برنامه های ماهواره عقلاً و اخلاقاً مشکل دارند. یعنی نباید یک حوزه مدرن را به حال خود رها کنیم و حوزه مدرن دیگری را کاملاً ممنوع کنیم. حرف من این است.
▪ما در پخش فیلم های سینمایی و یا حتی در پخش مسابقات فوتبال، شاهد حساسیت زیادی هستیم که مبادا فلان صحنه خلاف عرف، نمایش داده شود. فکر می کنید چرا نسبت به پخش چنین تصاویری این قدر حساس هستیم ولی نسبت به اعدام کردن انسان ها در پیش چشم دیگران، حساسیتی نداریم؟
مقام معظم رهبری دو رهنمود کارگشا دارند که اگر مورد توجه قرار گرفته بود، بسیاری از مشکلات ما حل می شد: شایسته سالاری و پاسخگویی. مقام رهبری بر این دو امر تاکید دارند. بر این مبنا انتظار هست که پاسخ داده شود بر اساس کدام نظریه انسان شناسانه و مردم شناسانه به این نتیجه رسیده ایم که باید فلان مجرم را روبروی فلان مجمتع مسکونی دار زد؟ و اجازه دهید بحث کارشناسانه در این باره صورت گیرد. واقعاً کودکی که قساوت قلب مشتاقان تماشای صحنه اعدام را می بیند، در آینده قرار است چگونه انسانی شود؟ من می گویم اگر آن کودک در آینده آدمکش شد، اصلاً نباید تعجب کرد.
ما گفته ایم که مراسم اعدام را در همان زندان برگزار کنید. زندان هم ش
(ادامه مطلب قبل)
▪دیدن این صحنه، تاثیر منفی هم بر روی این افراد می گذارد؟
نه! این ها از دین این صحنه ها لذت می برند. این ها افرادی هستند که فشارهای زیادی در زندگی شان تحمل کرده اند و برای سرگرمی به دیدن چنین صحنه هایی می آیند. مطمئن باشید چنین افرادی، افراد خطرناکی هستند و به انحاء گوناگون دیگران را آزار می دهند.
▪چطور ممکن است کسی صحنه اعدام دیگران را ببیند و هیچ تاثیر منفی از دیدن آن صحنه تاثیری نگیرد؟
برای اینکه او خودش این کاره است! یعنی بچه اش را می زند، در خیابان دعوا می کند و کلاً از خشونت لذت می برد. در واقع فشارهای جامعه بر روی او آن قدر زیاد بوده که او دیگر یک انسان نرمال نیست و از خشونت لذت می برد.
▪پس به نظر شما این حضور مشتاقانه در مراسم اعدام دیگران، نشانه ای از یک جامعه ناسالم است؟
بله. تازه این گوشه ای از عدم سلامت روانی بسیاری از افراد این جامعه است. یعنی قله کوهی است که بخش اعظم آن زیر آب قرار دارد. خیلی های دیگر هم هستند که دوست دارند در تماشای اعدام دیگران شرکت کنند ولی از محل یا زمان مراسم اعدام بی خبرند و یا فرصت نمی کنند خودشان را به صحنه اعدام برسانند. ما بارها دیده ایم که دو نفر در حین رانندگی با هم تصادف می کنند و کارشان به کتک کاری می رسد. در صورتی که وقتی من در تصادف رانندگی مقصرم، باید از ماشین پیاده شوم و از شما عذرخواهی کنم نه اینکه با شما دست به گریبان شوم!
همه این ها نشان می دهد که خیلی ها در جامعه ما، به لحاظ روانی، ناسالم اند و محتاج درمان. در بسیاری از خانواده ها، حرف زدن معمولی زن و شوهر با داد و بیداد و پرخاشگری توام است. یعنی حرف زدن معمولی خیلی از آدم های این جامعه با پرخاشگری عجین شده است. ما به این جا رسیده ایم.
▪علت این وضع چیست؟
مهمترین علل، تورم و بیکاری و فقر است. این شرایط باعث می شود که بسیاری از ازدواج ها با مشکل مواجه شود. ما خانه های بزرگی را که همه با هم در آن زندگی می کردیم، رسانده ایم به خانه های 60 متری امروزی. در خانه های امروزی ما، دیگر جایی برای پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ نیست. حتی زن و شوهر هم وقتی بچه دار می شوند، با کمبود جا مواجه می شوند.
ما خواسته ایم فرهنگمان را عین فرهنگ خارج از کشور کنیم اما نتوانسته ایم چنان تغییری در فرهنگمان ایجاد کنیم و به جایش فقط فرهنگ خودمان را داغان کرده ایم! زیربنای فرهنگ ما مثل فرهنگ کشورهای غربی نیست. ما هنوز به کار هم کار داریم و نمی توانیم ده سال در یک آپارتمان زندگی کنیم و اصلاً همسایه خودمان را هم نشناسیم.
▪پس چرا در جوامع مدرن، که آپارتمان نشینی و سرک نکشیدن به زندگی دیگران نهادینه شده است، اوضاع این قدر نابسامان نیست؟
چون در جوامع مدرن، مردم به زندگی جدید عادت کرده اند اما ما از یک سو می خواهیم مدرن و از سوی دیگر می خواهیم سنتی باشیم و این تضاد است که ما را به این روز انداخته است. ما روند تغییر فرهنگ را تدریجی پیش نبرده ایم بلکه یک دفعه همه چیز را به هم ریخته ایم و این امر یکی از علل اصلی این نابسامانی هاست. ما الان ماهواره را ممنوع کرده ایم اما چت اینترنتی را آزاد گذاشته ایم. در حالی که در این شرایط اجتماعی، خطر چت به مراتب بیش از ماهواره است.
▪یعنی شما می گویید اینترنت و چت را هم باید به کلی ممنوع کرد؟
نه، من می گویم ماهواره را هم باید آزاد کرد؛ اگر در استفاده از ماهواره مشکلاتی وجود دارد، باید درباره آن مشکلات بحث کرد و به مردم آگاهی داد که کدام برنامه های ماهواره عقلاً و اخلاقاً مشکل دارند. یعنی نباید یک حوزه مدرن را به حال خود رها کنیم و حوزه مدرن دیگری را کاملاً ممنوع کنیم. حرف من این است.
▪ما در پخش فیلم های سینمایی و یا حتی در پخش مسابقات فوتبال، شاهد حساسیت زیادی هستیم که مبادا فلان صحنه خلاف عرف، نمایش داده شود. فکر می کنید چرا نسبت به پخش چنین تصاویری این قدر حساس هستیم ولی نسبت به اعدام کردن انسان ها در پیش چشم دیگران، حساسیتی نداریم؟
مقام معظم رهبری دو رهنمود کارگشا دارند که اگر مورد توجه قرار گرفته بود، بسیاری از مشکلات ما حل می شد: شایسته سالاری و پاسخگویی. مقام رهبری بر این دو امر تاکید دارند. بر این مبنا انتظار هست که پاسخ داده شود بر اساس کدام نظریه انسان شناسانه و مردم شناسانه به این نتیجه رسیده ایم که باید فلان مجرم را روبروی فلان مجمتع مسکونی دار زد؟ و اجازه دهید بحث کارشناسانه در این باره صورت گیرد. واقعاً کودکی که قساوت قلب مشتاقان تماشای صحنه اعدام را می بیند، در آینده قرار است چگونه انسانی شود؟ من می گویم اگر آن کودک در آینده آدمکش شد، اصلاً نباید تعجب کرد.
ما گفته ایم که مراسم اعدام را در همان زندان برگزار کنید. زندان هم ش
۹.۳k
۰۱ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.