دیگه چون گفتید بزارم دارم میزارمااا .... هییی با توام هست
دیگه چون گفتید بزارم دارم میزارمااا .... هییی با توام هستم که گفتی منو میبری کنسرت بی تی اس ببریااا🍓😠😠
------------‐-––‐-------------‐--‐‐––
تهیونگ: وایسا ببینم تو الان گفتی نباید رو مخش بری؟
یوری : ن...نه... هوففف اره گفتم 😔😔... خب بخاطر شرکت اعصابش خورده دیگه ...عی...
تهیوگ: هیشششش ...میدونم چقدر ناراحت شدی ! چطوره بیای خونه ما یونا عاشققق توعه منم همینطور ( همینطور یوری رو داخل بغلش گرفته ها 😐☝🏻)
یوری: هق....باشه ...منم یونا رو خیلیی دوست دارمش همینطور تورو داداشی بزرگه
تهیونگ: عشقققق منی ووووووووویییی
ادمین خوشگلتون 😌☝🏻: خب خب ....اهم اهم...سیلام •-•
تهیونگ: ادمین جان ....بگو قضیه رو دیگه خودشون دیدن تورو
ادمین خوشگلتون : باشه 😁✌🏻.... خب داشتم میگفتم .... تهیونگ به یوری کمک کرد تا لباساش رو جمع کنه تا مدتی تو خونه ته ته باشه .....یوری لباسش رو پوشید و با ماشین رفتن خونه تهیونگ
خونه تهیونگ :
یونا : کیه ؟
تهیونگ: باز کن
یونا : ایششش دوباره یوری رو با خودت نیاوردی صد بار گفتم بییا .... یوریییییییی
یوری: سلام عزیزمممممم( بغل •-•)
یونا: تو کی اومدی بیا تو ...بشین
یوری: اخیش مرسی خونت رو تغییر دکوراسیون دادی؟
یونا: اوهوم 😽
یونا: تهیونگ که اصن کمکم نمی کرد همش یجا نشسته و میگه خستم اخه من نمیدونم تو شرکت کوه میکنه میاره میگه هی خستم خستم ؟ هییی
یوری: اوهوم کو....😔...کوکم همینطوره....
تهیونگ: هی غیبت مارو می کنین ؟
یوری: اوهوم داداش گلم 😁😁
تهیونگ: 🙂🙂
ادمین خوشگلتون 😌☝🏻: خلاصه تهیونگ و یونا یوری رفتن غذا بخورند و بعد از غذا .....
تهیونگ: گایز چطوره بازی کنیم؟ هوم؟
یوری: من که نظرم مثبته یونا جون تو چی؟
یونا : تو بگی اره منم میگم اره 🙂🙂🙂
یوری : عزیزممم🙂🙂😂😂
تهیون: جرعت حقیقت چطوره ؟
یوری: هوم خوبه
یونا: باشه اینو بازی کنیم
تهیونگ : اوکی ...خب بزارید بچرخانم بطري نوشابه رو 🍾 ( خورد به یوری و تهیونگ)
تهیونگ: خب .... یوری بگو جرعت یا حقیقت
یوری : حقیقت ....
فلش به کوک:
( کوک اومد خونه خودشون )
کوک: اخخخ چقدر خستم ....یوری حتما خوابه ( کوک رفت داخل اتاق مشترکشون دید یوری نیست عصبانی شد) کوک : پس این لعنتی کجاس اونم ۱۰ شبببب هاااا( عربدههه) یعنی چی ? چرا تا الان نیومده بزار بهش زنگ بزنم .....بوق ...بوق....بوق...
فلش به یوری اینا:
تهیونگ: خب حقیقت پس .... بگو که یکی از سوپرایز ها تو خیلی دوست داشتی کدومه؟
یوری ویو:
میخواستم به سوال تهیونگ جواب بدم که گوشیم زنگ زد ...
یوری : الو....
شرط برای پارت بعد :
۳۰ تا لایک
۲۴ تا کامنت
بایییییییی🥕🌽 دوستون دارمممم
------------‐-––‐-------------‐--‐‐––
تهیونگ: وایسا ببینم تو الان گفتی نباید رو مخش بری؟
یوری : ن...نه... هوففف اره گفتم 😔😔... خب بخاطر شرکت اعصابش خورده دیگه ...عی...
تهیوگ: هیشششش ...میدونم چقدر ناراحت شدی ! چطوره بیای خونه ما یونا عاشققق توعه منم همینطور ( همینطور یوری رو داخل بغلش گرفته ها 😐☝🏻)
یوری: هق....باشه ...منم یونا رو خیلیی دوست دارمش همینطور تورو داداشی بزرگه
تهیونگ: عشقققق منی ووووووووویییی
ادمین خوشگلتون 😌☝🏻: خب خب ....اهم اهم...سیلام •-•
تهیونگ: ادمین جان ....بگو قضیه رو دیگه خودشون دیدن تورو
ادمین خوشگلتون : باشه 😁✌🏻.... خب داشتم میگفتم .... تهیونگ به یوری کمک کرد تا لباساش رو جمع کنه تا مدتی تو خونه ته ته باشه .....یوری لباسش رو پوشید و با ماشین رفتن خونه تهیونگ
خونه تهیونگ :
یونا : کیه ؟
تهیونگ: باز کن
یونا : ایششش دوباره یوری رو با خودت نیاوردی صد بار گفتم بییا .... یوریییییییی
یوری: سلام عزیزمممممم( بغل •-•)
یونا: تو کی اومدی بیا تو ...بشین
یوری: اخیش مرسی خونت رو تغییر دکوراسیون دادی؟
یونا: اوهوم 😽
یونا: تهیونگ که اصن کمکم نمی کرد همش یجا نشسته و میگه خستم اخه من نمیدونم تو شرکت کوه میکنه میاره میگه هی خستم خستم ؟ هییی
یوری: اوهوم کو....😔...کوکم همینطوره....
تهیونگ: هی غیبت مارو می کنین ؟
یوری: اوهوم داداش گلم 😁😁
تهیونگ: 🙂🙂
ادمین خوشگلتون 😌☝🏻: خلاصه تهیونگ و یونا یوری رفتن غذا بخورند و بعد از غذا .....
تهیونگ: گایز چطوره بازی کنیم؟ هوم؟
یوری: من که نظرم مثبته یونا جون تو چی؟
یونا : تو بگی اره منم میگم اره 🙂🙂🙂
یوری : عزیزممم🙂🙂😂😂
تهیون: جرعت حقیقت چطوره ؟
یوری: هوم خوبه
یونا: باشه اینو بازی کنیم
تهیونگ : اوکی ...خب بزارید بچرخانم بطري نوشابه رو 🍾 ( خورد به یوری و تهیونگ)
تهیونگ: خب .... یوری بگو جرعت یا حقیقت
یوری : حقیقت ....
فلش به کوک:
( کوک اومد خونه خودشون )
کوک: اخخخ چقدر خستم ....یوری حتما خوابه ( کوک رفت داخل اتاق مشترکشون دید یوری نیست عصبانی شد) کوک : پس این لعنتی کجاس اونم ۱۰ شبببب هاااا( عربدههه) یعنی چی ? چرا تا الان نیومده بزار بهش زنگ بزنم .....بوق ...بوق....بوق...
فلش به یوری اینا:
تهیونگ: خب حقیقت پس .... بگو که یکی از سوپرایز ها تو خیلی دوست داشتی کدومه؟
یوری ویو:
میخواستم به سوال تهیونگ جواب بدم که گوشیم زنگ زد ...
یوری : الو....
شرط برای پارت بعد :
۳۰ تا لایک
۲۴ تا کامنت
بایییییییی🥕🌽 دوستون دارمممم
۱۶.۸k
۳۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.