P⁶🦦🐈
P⁶🦦🐈
دو ماه بعد"
کیم بشدت وابسته ی دختر شده بود!
انگار کارایی که اون باهاش کرده بود جواب داده بود!
امانقاب سیاه چی؟چش شده بود؟عشق؟هوس؟چه
اتفاقی براش افتاده بود؟همونقدری که کیم وابستش
شده بود نقاب سیاه یا بهتر بگم پارک ا.ت هم وابستش
شده بود!مگه قصدش کشتن کیم نبود؟پس چرا الان حاضر
نیست یه زخم کوچیک روی بدن کیم بندازه؟تواین مدت کیم
تونسته بود چهره ی اونو ببینه!اولش باورش براش سخت بود
که ببینه دانش اموزش یه مافیای خشن باشه!ولی حالا عادت کرده
بود .
کیم:برای مهمونی عطر تلخشو زد کت و شلواری پوشید ومشغول
بستن کراواتش شد
حرصی به کراواتی که حالا توهم پیچ خورده بود نگاه میکرد
که یهو در باز شد روشو برگردوند و با دیدن ا.ت لبخندی زد
+چی شده؟انگار عصبی شدی!خنده"
-این لعنتی بسته نمیشه!
ا.ت نقابشو در اورد
به کیم نزدیک شد و مشغول بستن کراوات شد
کیم محو صورت بی نقص دخترک شده بود
موهای طلایی،چشمای سبز،پوست سفید،لب قرمز!
همه چیش قلب کیمو به لرزه در میاورد
+به کجا نگاه میکنی؟
-به این صورت بی نقص
+خنده"
-بوسیدن گونش"
+اوه میبینم باهام راحت شدی!
-اذیت نکن دیگه!
+استاد بد!
-کاری نکن مجبورت کنم ۱۰ صفحه از روی ۵ صفحه ی طولانی کتاب بنویسی!
+یاااا،خیلی بدی ،بد بدبد
و اخم کودکانه ای کرد
-مطمئن نیستم که تو همون مافیای سرد چند وقت پیش باشی!
+ چرا اون وقت؟
-هیچی هیچی بریم!
ا.ت نقابِ سیاه رنگشو زد
تا خواست بره سمت در دستهای گرم و بزرگ کیم دور کمرش حلقه شد
-اینجوری بهتره
ا.ت لبخندی زد و باهم پایین رفتن
دو ماه بعد"
کیم بشدت وابسته ی دختر شده بود!
انگار کارایی که اون باهاش کرده بود جواب داده بود!
امانقاب سیاه چی؟چش شده بود؟عشق؟هوس؟چه
اتفاقی براش افتاده بود؟همونقدری که کیم وابستش
شده بود نقاب سیاه یا بهتر بگم پارک ا.ت هم وابستش
شده بود!مگه قصدش کشتن کیم نبود؟پس چرا الان حاضر
نیست یه زخم کوچیک روی بدن کیم بندازه؟تواین مدت کیم
تونسته بود چهره ی اونو ببینه!اولش باورش براش سخت بود
که ببینه دانش اموزش یه مافیای خشن باشه!ولی حالا عادت کرده
بود .
کیم:برای مهمونی عطر تلخشو زد کت و شلواری پوشید ومشغول
بستن کراواتش شد
حرصی به کراواتی که حالا توهم پیچ خورده بود نگاه میکرد
که یهو در باز شد روشو برگردوند و با دیدن ا.ت لبخندی زد
+چی شده؟انگار عصبی شدی!خنده"
-این لعنتی بسته نمیشه!
ا.ت نقابشو در اورد
به کیم نزدیک شد و مشغول بستن کراوات شد
کیم محو صورت بی نقص دخترک شده بود
موهای طلایی،چشمای سبز،پوست سفید،لب قرمز!
همه چیش قلب کیمو به لرزه در میاورد
+به کجا نگاه میکنی؟
-به این صورت بی نقص
+خنده"
-بوسیدن گونش"
+اوه میبینم باهام راحت شدی!
-اذیت نکن دیگه!
+استاد بد!
-کاری نکن مجبورت کنم ۱۰ صفحه از روی ۵ صفحه ی طولانی کتاب بنویسی!
+یاااا،خیلی بدی ،بد بدبد
و اخم کودکانه ای کرد
-مطمئن نیستم که تو همون مافیای سرد چند وقت پیش باشی!
+ چرا اون وقت؟
-هیچی هیچی بریم!
ا.ت نقابِ سیاه رنگشو زد
تا خواست بره سمت در دستهای گرم و بزرگ کیم دور کمرش حلقه شد
-اینجوری بهتره
ا.ت لبخندی زد و باهم پایین رفتن
۲.۸k
۲۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.