رمان

عشق زیبا 💜🖤♥️💜🖤♥️


ارسلان*از جدا شدن میشه شب همینجا بخوابی؟


دیانا*نه


ارسلان*مچ دیانا را گرفتم کشیدم تو بغلم


دیانا*خمیازه کشیدن


ارسلان*بخواب دختر

دیانا *باشه


دیانا*بوی عطر تلخ توی ریه هام پیچید انگار مست مست بودم


ارسلان*دیانا تو بغلم خواب خواب بود گذاشتم روی تخت خودم کنارش دراز کشیدم


دیانا*صبح بیدار شدم دیدم ارسلان منو محکم بغل کرده با موهاش بازی کردم


ارسلان*سلام


دیانا *سلام بیدار بودی


ارسلان*الان بیدار شدم گونه دیانا را بوس کردم تو کی بیدار شدی؟


دیانا*10دقیقه پیش

ارسلان*بریم صبحانه بخوریم ؟

دیانا *اره داشتم میرفتم یهو پا گیر کر به پله افتادم تو بغل ارسلان ببخشید

نیکا *دیدم ولی به روم نیاوردم سلام


اردیا*سلام


دیانا*رفتیم صبحانه خوردیم


نیکا *دیانا کارت دارم


دیانا*اومدم


نیکا*دیشب پیش عشقت خوش گذشت


دیانا *بله تا چشت دراد


دیانا*همرو به نیکا گفتم


نیکا*واقعا خوش به حالت



ارسلان*خوش به حاله من که عاشق این خانوم شدم


دیانا*من خوش به حالم


ارسلان*چرا؟

دیانا *چون عاشق تو شدم



ارسلان*دیانا بیا

دیانا *بله عشقم



ارسلان*شام مهمون من زندگیم


دیانا*باشه


ارسلان*راستی اتاق از این به بعد ایجاست



ادامه دارد 💜🖤♥️


لایک کنید 💜🖤♥️