𝐩𝐭:𝟏𝟐𝐌𝐲 𝐀𝐧𝐠𝐢𝐥 𝐌𝐨𝐡𝐜𝐢𝐲
پرش زمانی روز بعد:
جیمین ویو:
امروز صب قرار بود از خوابگاه بریم خونه ی قدیمی مامانم..وسایلمو جمع کردم و دم در منتظر موندم..
جیمین:بیاینننننن دیگههه دیرشددد
تهیونگ:اومدیممم
بعد از 30 مین بحث کردن و پیاده رفتن تا خونه ی جدیدمون رسیدیم.
کوک:آخیشششش رسیدیممم...چه بزرگهههه!!
جیمین:اوهوم یادمه بچه بودم با داداشم سر اتاقا دعوامون میشدㅋㅋ با اینکه 6 تا اتاق داره
تهیونگ:6 تاااااااا؟؟!!!
جیمین:اوهومم
در رو باز کردم و بچها چمدونشون رو توی سالن گذاشتن و به اینور و اون ور نگاه کردن..
رفتم توی راهرویی که اتاقا بودن یه نگاه بکنم که ا.ت رو با نیم تنه و شلوارک دیدم..
جیمین:ا.ت؟!تو..تو ایجا چیکار میکنیی؟؟؟
ا.ت:جیغغغغغغ* تو از کجا اومدیییییی
𝐥𝐢𝐤𝐞:𝟔
_______________
دیدم طول میکشه تا لایک گنین یه پارت دیگه گذاشتم..بوس.😐
خدایی چ حسی دارین انقد خوبم ک هنو شرطا نرسیده پارت جدید آپ میکنم؟😂
تا وقتی که پارت ها بیشتر از 10 تا لایک بخوره، من شرطا رو 6 تا لایک میکنم..
امیدوارم از این فیک خوشتون بیاد~💕🧋
جیمین ویو:
امروز صب قرار بود از خوابگاه بریم خونه ی قدیمی مامانم..وسایلمو جمع کردم و دم در منتظر موندم..
جیمین:بیاینننننن دیگههه دیرشددد
تهیونگ:اومدیممم
بعد از 30 مین بحث کردن و پیاده رفتن تا خونه ی جدیدمون رسیدیم.
کوک:آخیشششش رسیدیممم...چه بزرگهههه!!
جیمین:اوهوم یادمه بچه بودم با داداشم سر اتاقا دعوامون میشدㅋㅋ با اینکه 6 تا اتاق داره
تهیونگ:6 تاااااااا؟؟!!!
جیمین:اوهومم
در رو باز کردم و بچها چمدونشون رو توی سالن گذاشتن و به اینور و اون ور نگاه کردن..
رفتم توی راهرویی که اتاقا بودن یه نگاه بکنم که ا.ت رو با نیم تنه و شلوارک دیدم..
جیمین:ا.ت؟!تو..تو ایجا چیکار میکنیی؟؟؟
ا.ت:جیغغغغغغ* تو از کجا اومدیییییی
𝐥𝐢𝐤𝐞:𝟔
_______________
دیدم طول میکشه تا لایک گنین یه پارت دیگه گذاشتم..بوس.😐
خدایی چ حسی دارین انقد خوبم ک هنو شرطا نرسیده پارت جدید آپ میکنم؟😂
تا وقتی که پارت ها بیشتر از 10 تا لایک بخوره، من شرطا رو 6 تا لایک میکنم..
امیدوارم از این فیک خوشتون بیاد~💕🧋
۵.۰k
۰۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.