پارت۱۲بردگی سر قمار
تاريخ: ۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۲
موضوع: بردگی سر قمار پارت۱۲
تهیونگ =از امروز خدمتکار شخصیمی همه کارای امارت باتوعه ولی زیر دست کل خدمتکارایی فهمیدیییی
ا.ت=اما ارباب خیلی کار زیادهههه
تهیونگ =همینی که هست راستی غذامم باتوعه
ا.ت=ارباب نمیتونم انجام بدم لطفا کمتر بگین
تهیونگ++
عصبی شدم نفهمیدم چی شد بلندشدم عربده کشیدم
تهیونگ=خفه شوووووووووو
از موهاش گرفتم کشوندمش تا طبقه بالا هرچی داد میزدم عین خیالمم نبود از خشم چشمام به خون نشسته بود
تهیونگ=ببر زبونتووووو
ا.ت=ارباب ترو خداااا اربابببب درد دارههه اههههه خواهش میکنم غلط کردم درد دارهههه اربابب هق
پرتش کردم تو حموم در بستم و قفل کردم
از موش گرفتم انداختمش زیر اب یخ از سرما اومد بره کنار که کمربندم در اوردم محکم زدم رو کمرش که خیسه
ا.ت=جیغغغغ ارباببب اخ اربابب نزننن
پشت سر هم میزدمش که تازه متوجه صدای نارو خانم و ا.ت شدم که دیگه صدایی ازش در نمیاد به بدنش نگاه کردم کامل خونی بود کل حموم با خون یکی بود
در حموم بازکردم که نارو خانم که چند هفته جای دخترش النا اومده بودواردحموم شد من رفتم اتاق کارم
ذهنم درگیر مامانم بودناهارمودختره پاپتی کوفتم کرد
روتخت درازکشیدم که خوابم برد...
ا.ت++
بدنم خیلی درد میکرد ناروخانمم یکم کمکم کرد رفتم حموم برگشتم
دور بر ساعت ۷بود رفتم به زور شام درست کردم که شد ساعت۹
ناروخانم گف ارباب تو اتاق کارشه
به زورر رفتم اتاق ارباب در زدم جواب نداد محکم تر در زدم باز جواب نداد
رفتم تو دیدم خوابه
بالا سرش رفتم. صداش زدم بلند شد
رف دسشویی برگشت غذا بهش دادم که...
---❤❤
---❤❤
---❤❤
---❤❤
---❤❤
اینم از این پارت لایک کامنت فراموش نشهه😹😹😹
---❤❤
---❤❤
---❤❤
---❤❤
---❤❤
---❤❤
موضوع: بردگی سر قمار پارت۱۲
تهیونگ =از امروز خدمتکار شخصیمی همه کارای امارت باتوعه ولی زیر دست کل خدمتکارایی فهمیدیییی
ا.ت=اما ارباب خیلی کار زیادهههه
تهیونگ =همینی که هست راستی غذامم باتوعه
ا.ت=ارباب نمیتونم انجام بدم لطفا کمتر بگین
تهیونگ++
عصبی شدم نفهمیدم چی شد بلندشدم عربده کشیدم
تهیونگ=خفه شوووووووووو
از موهاش گرفتم کشوندمش تا طبقه بالا هرچی داد میزدم عین خیالمم نبود از خشم چشمام به خون نشسته بود
تهیونگ=ببر زبونتووووو
ا.ت=ارباب ترو خداااا اربابببب درد دارههه اههههه خواهش میکنم غلط کردم درد دارهههه اربابب هق
پرتش کردم تو حموم در بستم و قفل کردم
از موش گرفتم انداختمش زیر اب یخ از سرما اومد بره کنار که کمربندم در اوردم محکم زدم رو کمرش که خیسه
ا.ت=جیغغغغ ارباببب اخ اربابب نزننن
پشت سر هم میزدمش که تازه متوجه صدای نارو خانم و ا.ت شدم که دیگه صدایی ازش در نمیاد به بدنش نگاه کردم کامل خونی بود کل حموم با خون یکی بود
در حموم بازکردم که نارو خانم که چند هفته جای دخترش النا اومده بودواردحموم شد من رفتم اتاق کارم
ذهنم درگیر مامانم بودناهارمودختره پاپتی کوفتم کرد
روتخت درازکشیدم که خوابم برد...
ا.ت++
بدنم خیلی درد میکرد ناروخانمم یکم کمکم کرد رفتم حموم برگشتم
دور بر ساعت ۷بود رفتم به زور شام درست کردم که شد ساعت۹
ناروخانم گف ارباب تو اتاق کارشه
به زورر رفتم اتاق ارباب در زدم جواب نداد محکم تر در زدم باز جواب نداد
رفتم تو دیدم خوابه
بالا سرش رفتم. صداش زدم بلند شد
رف دسشویی برگشت غذا بهش دادم که...
---❤❤
---❤❤
---❤❤
---❤❤
---❤❤
اینم از این پارت لایک کامنت فراموش نشهه😹😹😹
---❤❤
---❤❤
---❤❤
---❤❤
---❤❤
---❤❤
۲۶.۰k
۱۵ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.