•••••همخونه اخموی من💚🐸••••
•••••همخونه اخموی من💚🐸••••
#𝙋𝙖𝙧𝙩_8
#همخونه_اخموی_من
کلافه شده بودم باید حتما جوابش رو میدادم ولی مگه استاد بیخیال میشد
قطع شد نفس راحتی کشیدم
که دوباره گوشیم توی دستم لرزید دعا دعا میکردم که این جلسه معارفی تمومشه
انگار خدا صدام شنید که استاد گفت
_خب میتونین برین
استاد از کلاس رفت
منم بلافاصله وسایل انداختم توی کیفم و از کلاس بیرون زدم
که بچه ها هم پشت سرم بیرون زدن
گوشیم دراوردم
به خونه تماس گرفتم
همین که جواب داد گفتم
_سلام عشقم من خوبم قربونت برم ببخشید یادم رفت بگم که رسیدم
صدای دخترو پسرا رو میشنیدم که پشت سرم میگفتن
_خب بایدم دوست پسرداشته باشه عروسکیه برای خودش
_اخ اخ عجب هی ک لی داره
#𝙋𝙖𝙧𝙩_8
#همخونه_اخموی_من
کلافه شده بودم باید حتما جوابش رو میدادم ولی مگه استاد بیخیال میشد
قطع شد نفس راحتی کشیدم
که دوباره گوشیم توی دستم لرزید دعا دعا میکردم که این جلسه معارفی تمومشه
انگار خدا صدام شنید که استاد گفت
_خب میتونین برین
استاد از کلاس رفت
منم بلافاصله وسایل انداختم توی کیفم و از کلاس بیرون زدم
که بچه ها هم پشت سرم بیرون زدن
گوشیم دراوردم
به خونه تماس گرفتم
همین که جواب داد گفتم
_سلام عشقم من خوبم قربونت برم ببخشید یادم رفت بگم که رسیدم
صدای دخترو پسرا رو میشنیدم که پشت سرم میگفتن
_خب بایدم دوست پسرداشته باشه عروسکیه برای خودش
_اخ اخ عجب هی ک لی داره
۵۲۰
۱۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.