های

معروف تر از معروف
پارت اول

ا.ت ویو
ساعت ۶ با صدای آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم. امروز باید می رفتم کمپانی هایپ برای بستن قرداد برای همکاری با معروف ترین و بزرگترین بوی بند جهان(بی تی اس) پس رفتم دستشویی‌و کارای لازمو کردم که گوشیم زنگ خورد،لونا اونی بود.

لونا: های کیوتی
ا.ت: انیو اونی
لونا: خوبی اتی؟ از خواب بیدار شدی؟
ا.ت: اره چی شده؟
لونا: هیچی فقط می دونی که امروز ساعت هشت باید توی هایپ باشی؟
ا.ت:اوم،چرا؟
لونا: هیچی خواستم یادت بندازم.من باید برم فایتینگ
ا.ت: اوک بای
لونا: بای

(نکته: لونا دوست صمیمی ا.ت هست)

ا.ت ویو
با اونی حرف زدم می خواست یادم بندازه باید برم هایپ.بعد حرف زدن با اونی رفتم توی حال تا یه چیزی بخورم که دیدم که چانگبین روی مبل خیلی با مزه خوابه پس کرمم گرفت و سرش یه جیغ زدم
ا.ت: اوپااااا(با جیغ)
چانگبین :چی چشه؟ چه خبره؟ ا.ت خوبی؟(با حالت نگرتن و ترسیده)
ا.ت: هیچی فقط کرمم گرفت که ندارم بخوابی(در حالتی که داره از خنده پاره میشه)
چانگبین: یاا ا.ت چرا اذیت می کنی من دیشب تا دیر وقت کنسرت داشتم خسته.اذیتم نکن.(پوکر)
ا.ت: باشه بابا حالا پاشو برو کاراتو بکن تا من برم صبحونه رو اماده کنم
چانگبین: باش آبجی خنگولم(لپاشو کشید و بغلش کرد)
ا.ت:یاا دردم گرفت
چانگبین ویو
دیشب خیلی خسته بودم پس روی مبل خوابم برد ولی صبح با صدای جیغ ا.ت از خواب خیلی استرس گرفتم ولی بعدش گفت که فقط می خواسته اذیتم کنه

بچه ها من اولین فیکمه پس لطفا نقاط ضعفم رو بگید که توی پارت های بعدی درستش کنم

لطفا حمایت کنید و یه نکته جیمین از پارت سه وارد ماجرا میشه