وقتی سونگمین اشتباهی فکر میکنه چان بهش خیانت کرده(درخواستی)
(سونگمین ویو)
بلاخره بعد از پنج روز قراره دوباره برم پیش بنگچان ، دلم براش خیلی تنگ شده
چان نمیدونه امروز دارم میام خونه ، بهش نگفتم تا سورپرایز بشه
لباسامو که تو خونه مامانم گذاشته بودم گذاشتم تو چمدون و بردمش بیرون
با مامان و بابام خداحافظی کردم و به سمت خونه راه افتادم ، از خونه مامانم تا خونه منو چان کلا دوساعت راه بود
(دوساعت بعد)
بعد از دوساعت بلاخره رسیدم خونه ، رفتم سمت در ، رمز رو زدم و وارد خونه شدم ، صدای تلوزیون میومد ، فکر کنم چان داشت فیلم میدید ، رفتم تو هال و با چیزی که دیدم شوکه شدم
یه دختره سرشو گذاشته بود روی پای چان و خوابیده بود ، چان هم خواب بود ، به احتمال زیاد موقع دیدن فیلم خوابشون برده بود
از خونه زدم بیرون ، سوار ماشینم شدم
و تا تونستم از اون خونه دور شدم ، البته میشه گفت از شهر خارج شدم و رفتم به یه جنگل خلوت
جنگل همیشه ارومم میکرد
ماشین رو پارک کردم و ازش پیاده شدم
رفتم داخل جنگل ، همینطوری که وارد اون فضا شدم بغضم گرفت
سونگمین:چرا اخه باید بهم خیانت کنه؟(بغض)
همین که دوباره اون صحنه کوفتی یادم اومد بغضم تبدیل به گریه شد
سونگمین:هق اون بهم گفته بود تنهام نمیزاره(گریه؛
سونگمین:چجوری تونست هق منو عاشق کنه بعدش هق بهم خیانت کنه؟(گریه)
فکر به حرفایی که قبلا بهم زده بود داشت مغزمو میخورد
(فلش بک به اولین سالگرد باهم بودنشون)
با چان روی زمین پارک دراز کشیده بودیم و داشتیم به ستاره های تو آسمون نگاه میکردیم
چان:سونگمین
سونگمین:هوم؟
چان:اون ماه رو میبینی؟
سونگمین:اره
چان:هرچقدر هم که ستاره ها بخوان زیبا باشن هیچوقت به پای ماه نمیرسن
چان:تو ماه منی ، هرچقدر بقیه بخوان به چشمم بیان یا بخوان کاری کنم که دوستشون داشته باشم تو برای من تکی
سونگمین:(لبخند)
چان:دوستت دارم ماه آسمونم(لبخند)
(پایان فلش بک)
#استری_کیدز
#بنگچان
#لینو
#چانگبین
#هیونجین
#هان
#فلیکس
#سونگمین
#جونگین
#تکپارتی
#چندپارتی
#وانشات
#سناریو
#تصورکن
#فیک
#فیکشن
بلاخره بعد از پنج روز قراره دوباره برم پیش بنگچان ، دلم براش خیلی تنگ شده
چان نمیدونه امروز دارم میام خونه ، بهش نگفتم تا سورپرایز بشه
لباسامو که تو خونه مامانم گذاشته بودم گذاشتم تو چمدون و بردمش بیرون
با مامان و بابام خداحافظی کردم و به سمت خونه راه افتادم ، از خونه مامانم تا خونه منو چان کلا دوساعت راه بود
(دوساعت بعد)
بعد از دوساعت بلاخره رسیدم خونه ، رفتم سمت در ، رمز رو زدم و وارد خونه شدم ، صدای تلوزیون میومد ، فکر کنم چان داشت فیلم میدید ، رفتم تو هال و با چیزی که دیدم شوکه شدم
یه دختره سرشو گذاشته بود روی پای چان و خوابیده بود ، چان هم خواب بود ، به احتمال زیاد موقع دیدن فیلم خوابشون برده بود
از خونه زدم بیرون ، سوار ماشینم شدم
و تا تونستم از اون خونه دور شدم ، البته میشه گفت از شهر خارج شدم و رفتم به یه جنگل خلوت
جنگل همیشه ارومم میکرد
ماشین رو پارک کردم و ازش پیاده شدم
رفتم داخل جنگل ، همینطوری که وارد اون فضا شدم بغضم گرفت
سونگمین:چرا اخه باید بهم خیانت کنه؟(بغض)
همین که دوباره اون صحنه کوفتی یادم اومد بغضم تبدیل به گریه شد
سونگمین:هق اون بهم گفته بود تنهام نمیزاره(گریه؛
سونگمین:چجوری تونست هق منو عاشق کنه بعدش هق بهم خیانت کنه؟(گریه)
فکر به حرفایی که قبلا بهم زده بود داشت مغزمو میخورد
(فلش بک به اولین سالگرد باهم بودنشون)
با چان روی زمین پارک دراز کشیده بودیم و داشتیم به ستاره های تو آسمون نگاه میکردیم
چان:سونگمین
سونگمین:هوم؟
چان:اون ماه رو میبینی؟
سونگمین:اره
چان:هرچقدر هم که ستاره ها بخوان زیبا باشن هیچوقت به پای ماه نمیرسن
چان:تو ماه منی ، هرچقدر بقیه بخوان به چشمم بیان یا بخوان کاری کنم که دوستشون داشته باشم تو برای من تکی
سونگمین:(لبخند)
چان:دوستت دارم ماه آسمونم(لبخند)
(پایان فلش بک)
#استری_کیدز
#بنگچان
#لینو
#چانگبین
#هیونجین
#هان
#فلیکس
#سونگمین
#جونگین
#تکپارتی
#چندپارتی
#وانشات
#سناریو
#تصورکن
#فیک
#فیکشن
۹.۷k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.