خوب شاید تو این پارت چویا یکم منحرف شد
خوب شاید تو این پارت چویا یکم منحرف شد
𝒑𝒂𝒓𝒕۹:چویا خون دماغ میشود
ادامه.........
موری:هوفففف ی آهنگ بزار حال کنیم
هیروتسو:باشه
تاچیهارا: من بزارم
موری:باشه آهنگ خوبی باشه
تاچیهارا :اوکی
آهنگ:اینجا گودبای پارتی جعفره
اینجا دختر پسر قاتیه
حالا تحصیل آقاف پارتی
که یکدفعه موری و دازای و بقیه پسرا میان قر بدن
دخترا:دازاییییییییییییییییییییییی😍😍😍
کویو و یوسانو:خدا شفاشون بده
چویا کنار من نشسته بود
چویا:میسا میشه واسه خودم باشی؟
میسا :چویا
و آرو دستشو روی کمرم گذاشت ی دستش رو کمرم بود ی دستش دستمو گرفته بود یکدفعه منو آورد نزدیکش و لبمو بوس کرد
کسی ندیده بود
چویا:آح دلم واسه مزه شیرینشون تنگ شده بود
میسا:چویا آخه الان؟
چویا:خب دوست داشتم نکنه بد ترم میخوای عزیزم😈
میسا:نه نه چیزه
که نائومی زاهر میشود
نائومی :شما دوتا جرا نمیاین برقصین😉 من با تانیزاکی میرم 😊
میسا:نائومی وای ب حالت اگه چیزی ب کسی بگی
نائومی:باشه بابا من شما دوتا کفتر عاشقو تنها میزارم😙
چویا:هوی
میسا:نائومییییییییی
*نائومی میرود
(چند ساعت بعد)
کویو: خب رسیدیم
موری و دازای :قر تو کمر فرا ونه نمیدونم کجا بریزم😆
فوکوزاوا: بچه ها دو نفر تو ی چادر میمونن اوهوم اوهوم(ساف کردن گلو)خوب میسا و چویا باهم و تانیزاکی و نائومی و دازای و نیکولای (از من توقع نداشته باشین پیش سیگما یا فئودور بزارم😅🙌🏻)
چویا دست میسا رو گرفت
دازای:هوی چوچو کجا میخوای بری؟
چویا:دارم میرم چادر رو آماده کنم
دازای:میسا رو ب کشتن ندی
چویا:خفه شو تمههههههه 💢💢💢
همه رفتن چادر هارو آماده کنن ک منم داشتم آماده میکردم که یکدفعه ی توپ از ناکجاآبادموعود زاهر میشود
دازای:اع ببخشید میسا چان
چویا:هواستو جمع کن تمهههههههههههه
میسا:ایبی نداره خوب تموم شد آخيش من برم یکم استراحت کنم
چویا:میخوای منم بیام
میسا:نه لازم نیست
دازای چویا رو حل داد رو میسا
چویا شکم میسا افتاد
چویا *خون دماغ*لبو:داری چ غلطی میکنی
میسا*لبو:چ....چویا سریع از رو من بلند شو😖
دازای:حیحی
چویا:با....... باشه
چویااز رو میسا بلند میشود
چویا:ب.....ببخشد میسا تقصیر اون لندهور بود(نههههههه همش تقصیر مایکیه😂)
میسا:ایبی نداره فقط دیگه این کارو نکن باشه
چویا:باشه
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دوستان ببخشید اگه کم بود😔
ادامه واسه فردا دوستون دارم😚❤❤❤
𝒑𝒂𝒓𝒕۹:چویا خون دماغ میشود
ادامه.........
موری:هوفففف ی آهنگ بزار حال کنیم
هیروتسو:باشه
تاچیهارا: من بزارم
موری:باشه آهنگ خوبی باشه
تاچیهارا :اوکی
آهنگ:اینجا گودبای پارتی جعفره
اینجا دختر پسر قاتیه
حالا تحصیل آقاف پارتی
که یکدفعه موری و دازای و بقیه پسرا میان قر بدن
دخترا:دازاییییییییییییییییییییییی😍😍😍
کویو و یوسانو:خدا شفاشون بده
چویا کنار من نشسته بود
چویا:میسا میشه واسه خودم باشی؟
میسا :چویا
و آرو دستشو روی کمرم گذاشت ی دستش رو کمرم بود ی دستش دستمو گرفته بود یکدفعه منو آورد نزدیکش و لبمو بوس کرد
کسی ندیده بود
چویا:آح دلم واسه مزه شیرینشون تنگ شده بود
میسا:چویا آخه الان؟
چویا:خب دوست داشتم نکنه بد ترم میخوای عزیزم😈
میسا:نه نه چیزه
که نائومی زاهر میشود
نائومی :شما دوتا جرا نمیاین برقصین😉 من با تانیزاکی میرم 😊
میسا:نائومی وای ب حالت اگه چیزی ب کسی بگی
نائومی:باشه بابا من شما دوتا کفتر عاشقو تنها میزارم😙
چویا:هوی
میسا:نائومییییییییی
*نائومی میرود
(چند ساعت بعد)
کویو: خب رسیدیم
موری و دازای :قر تو کمر فرا ونه نمیدونم کجا بریزم😆
فوکوزاوا: بچه ها دو نفر تو ی چادر میمونن اوهوم اوهوم(ساف کردن گلو)خوب میسا و چویا باهم و تانیزاکی و نائومی و دازای و نیکولای (از من توقع نداشته باشین پیش سیگما یا فئودور بزارم😅🙌🏻)
چویا دست میسا رو گرفت
دازای:هوی چوچو کجا میخوای بری؟
چویا:دارم میرم چادر رو آماده کنم
دازای:میسا رو ب کشتن ندی
چویا:خفه شو تمههههههه 💢💢💢
همه رفتن چادر هارو آماده کنن ک منم داشتم آماده میکردم که یکدفعه ی توپ از ناکجاآبادموعود زاهر میشود
دازای:اع ببخشید میسا چان
چویا:هواستو جمع کن تمهههههههههههه
میسا:ایبی نداره خوب تموم شد آخيش من برم یکم استراحت کنم
چویا:میخوای منم بیام
میسا:نه لازم نیست
دازای چویا رو حل داد رو میسا
چویا شکم میسا افتاد
چویا *خون دماغ*لبو:داری چ غلطی میکنی
میسا*لبو:چ....چویا سریع از رو من بلند شو😖
دازای:حیحی
چویا:با....... باشه
چویااز رو میسا بلند میشود
چویا:ب.....ببخشد میسا تقصیر اون لندهور بود(نههههههه همش تقصیر مایکیه😂)
میسا:ایبی نداره فقط دیگه این کارو نکن باشه
چویا:باشه
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
دوستان ببخشید اگه کم بود😔
ادامه واسه فردا دوستون دارم😚❤❤❤
۲.۰k
۲۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.