مروارید عشق پارت ۱۷
تکیه داد دستمو گرفت برد تو بغلش موهامو نوازش میکرد به طور خیلی افتضاحی معده درد گرفتم من:آییی کوک:بیب خوبی من:به طور خیلی افتضاحی معده درد دارم کوک:چی گشنته من:نه نیست کوک:چی خوردی که حالتو بد کرده من:هیچی جونگ کوک کوک:چیه من:دستمال کاغذی کو کوک:اونجا رو میز رفتم دستمال کاغذی برداشتم گرفتم جلو دهنم خون از دهنم اومد کوک:گائول جونگ کوک سریع اومد خودم هنگ کرده بودم رو دستمال خون بود من:جونگ کوک کوک:بیب این خونه من:آره کوک:باید بریم بیمارستان من:باشه رفتم آماده شدم جونگ کوک منو برد بیمارستان زیر پامو با کمرم کمرمو گرفت بلندم کرد کوک:قلبتم درد میکنه من:اوهوم کوک:قرصتو کی خوردی من:خیلی وقت بود خورده بودم کوک:نباید میخوردی من:آخه ساعتم بوق نزد بردم تو بیمارستان منو بردن دکتر شیکممو سونوگرافی کرد بعد برداشت لباسمو کشیدم پایین کوک:خوب دکتر حالش خوبه دکتر:با چیزایی که من دیدم ایشون زخمه معده دارن کوک:چ چ چی من:من زخم معده دارم کوک:مطمئنید دکتر:بله ولی نگران نباشید زیاد جدی نیست اگه این قرصایی که میدمو به موقع بخوره خوب میشه کوک:هوففف دکتر رفت بیرون من پاشدم نشستم رو تخت کوک:هنوزم معدت درد میکنه من:اوهوم ولی ناراحت نباش شنیدی که دکتر گفت جدی نیست
۱۵.۲k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.