سناریو:))))))
سناریو درخواستی(کاملیا اونی😎🤙)
وقتی اشتباهی دستش به سینه هات می خوره.
نامجون:
ا.ت:عااایی
نامی: *سرشو میکنه توکتاب انگار که اصن منی نبودم
جین:
ا.ت: عااایی
جین: ببین هندسامم فک کن من اصلا اینجا نبودم اوکی؟
شوگا :
ا.ت: عااایی
یونگی : شعت ببخشید
ا.ت : لطفا داری دستتو تکون میدی تو هوا اروم تر باش احساس میکنم دیگه نمیتونم به بچه ی آیندمون شیر بدم
یونگی : ولی به من میتونی بدی؟
ا.ت:ار..... نه نه نه نه نه اصن یونگی فکرشم نکن
یونگی: چرا ؟
ا.ت: آخه دفعه آخری که چیز کردی تا یه هفته نتونستم راه برم
یونگی : اگه آروم برم چی؟
ا.ت : باشه بابا جهنم
یونگی : یهههههه
جیهوپ:
ا.ت : عاییی
هوپی * کلا راهشو میکشه کنار بعد میره انقد تو بالش جیغ میزنه که خودت باید بری جمش کنی🗿🫤
جیمین:
ا.ت : عااایی
جیمین: خوبی؟ببخشد
ا.ت : لطفا اگه میزنی آروم بزن
جیمین : توهم به همون داری فکر میکنی؟
ا.ت : اوم
جیمین : کجا؟
ا.ت : اتاق
تهیونگ:
ا.ت : عااایی
ته ته : خوبی ؟ دردت که نگرف
ا.ت: نه اصن درد نگرف (تیکه)
ته ته: پس الان کاری میکنم درد بگیره
ا.ت : گوه خوردم
ته ته : دیگه دیره
کوک:
ا.ت: عااایی
کوک : چیشد شیرموزام که نریختش
ا.ت : نه ولی دیگه نمیتونم به بچه آیندمون شیر بدم
کوک: اشکال نداره من به بچمون شیر موز میدم تو شیرتو بده به خودم
ا.ت: عایششش
کوک : ولی اول باید بچه ای باشه که بخوای بهش شیر بدی نه؟
ا.ت: آره مع..... نه گوخوردم
کوک : دیگه دیره یههههههههههه
وقتی اشتباهی دستش به سینه هات می خوره.
نامجون:
ا.ت:عااایی
نامی: *سرشو میکنه توکتاب انگار که اصن منی نبودم
جین:
ا.ت: عااایی
جین: ببین هندسامم فک کن من اصلا اینجا نبودم اوکی؟
شوگا :
ا.ت: عااایی
یونگی : شعت ببخشید
ا.ت : لطفا داری دستتو تکون میدی تو هوا اروم تر باش احساس میکنم دیگه نمیتونم به بچه ی آیندمون شیر بدم
یونگی : ولی به من میتونی بدی؟
ا.ت:ار..... نه نه نه نه نه اصن یونگی فکرشم نکن
یونگی: چرا ؟
ا.ت: آخه دفعه آخری که چیز کردی تا یه هفته نتونستم راه برم
یونگی : اگه آروم برم چی؟
ا.ت : باشه بابا جهنم
یونگی : یهههههه
جیهوپ:
ا.ت : عاییی
هوپی * کلا راهشو میکشه کنار بعد میره انقد تو بالش جیغ میزنه که خودت باید بری جمش کنی🗿🫤
جیمین:
ا.ت : عااایی
جیمین: خوبی؟ببخشد
ا.ت : لطفا اگه میزنی آروم بزن
جیمین : توهم به همون داری فکر میکنی؟
ا.ت : اوم
جیمین : کجا؟
ا.ت : اتاق
تهیونگ:
ا.ت : عااایی
ته ته : خوبی ؟ دردت که نگرف
ا.ت: نه اصن درد نگرف (تیکه)
ته ته: پس الان کاری میکنم درد بگیره
ا.ت : گوه خوردم
ته ته : دیگه دیره
کوک:
ا.ت: عااایی
کوک : چیشد شیرموزام که نریختش
ا.ت : نه ولی دیگه نمیتونم به بچه آیندمون شیر بدم
کوک: اشکال نداره من به بچمون شیر موز میدم تو شیرتو بده به خودم
ا.ت: عایششش
کوک : ولی اول باید بچه ای باشه که بخوای بهش شیر بدی نه؟
ا.ت: آره مع..... نه گوخوردم
کوک : دیگه دیره یههههههههههه
۸.۸k
۰۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.