Playmate p¹²
کوک: الو ا/ت کجایی پس ؟
ا/ت: سلام یادم رفت بگم از اون یکی در ورودی دانشگاه بیا با بچه اینجا وایستادیم
کوک: چشم امر دیگه؟
ا/ت: نه دیگه امری ندارم
کوک: (خنده) باشه اومدم
......
ا/ت: سلام
کوک: سلاملکم
کوک: بریم در دور ؟
ا/ت: نههههه دیرم شده ..
کوک: چیکار داری که دیرت شده ؟
ا/ت: ساعت ۶ مصاحبه شرکت دارم الان ۴ هیچ کاری ام نکردم
کوک: اون وقت با اجازه کی میخای بریم مصاحبه شرکت ؟ اصلا....
ا/ت: یا جونگکوکااا قبلا درمورد این صحبت کرده بودیم بزار یه مدت جاهای متفرقه کار کنم بعدش که تونستن از پس اودم بر بیام میام شرکت تو اصلا شایدم شرکت خودمو زدم ؟ چطوره ؟
کوک: از اونجایی که حوصله بحث و ندارم و میدونم آخر سر تو برنده میشی باشه تسلیم .....
ا/ت:......
ا/ت ویو
رسیدیم خونه یه دوش گرفتم و کارای لازم و کردم و رسیدم به اینکه چی بپوشم ....
ا/ت: واییی نهه
کوک: چیه باز چت شد ؟
ا/ت: حالا چی بپوشممممم
کوک: میخای لباسامو بدم؟😂
ا/ت: یاااا دارم میرم مصاحبه کاری گردش که نمیرم
کوک: خیلی هم دلت بخاد لباس ها به اون خوبی
ا/ت: ووووااای زمین منو ببلع
کوک: مگه نمیگی دیرم شده خب کم حرف بزن بدو
ا/ت:عاا لباس پیدا کردمممم
کوک: خب بپوش ....
ا/ت: تشریف ببرید بیرون میپوشم :/
کوک: باشه بابا ما رفتیم
کوک:لباس عروس مگه داری میپوشی دیر شداا البته بهتر بزار دیر شه مصاحبه ات تموم شه 💀
ا/ت: ور ور ور حاظرم ...
کوک: برو سوار شو
ا/ت: میشه خودم برم ؟
کوک: خب خودم میرسونمت
ا/ت : لطفااا
کوک: باشه ماشین و سالم دارم میدم سالم هم....
ا/ت: بده من سوئیچ و .... سالم هم تحویل میگیری
کوک: برو موفق باشی
ا/ت: عاا ممنون
ا/ت ویو
تازه ۱۷:۴۰ بود هنوز وقت داشتم ......
که رسیدم ....
ماشین پارک کردم و پیاده شدم از قبل ته همه چی رو درآورده بودم که طبقه رئیس کجاس اول باید کجا برم ...
وارد شرکت شدم اول از همه باید میرم پس خانم مین تا کار های لازم و انجام بده...وارد شدم چقدر خلوته و ساکته تبدیل شدم به شخصیت مورد علاقم (درحال تبدیل 🤡)
ساعت دقیقا ۵:۵۹ بود که خانم مین گفت : شما باید خانموجئون باشید درسته ؟
ا/ت: سلام بله .
خانم مین : ریس تو دفرشون منتظرتونن...
تهیونگ ویو :
ا/ت: سلام یادم رفت بگم از اون یکی در ورودی دانشگاه بیا با بچه اینجا وایستادیم
کوک: چشم امر دیگه؟
ا/ت: نه دیگه امری ندارم
کوک: (خنده) باشه اومدم
......
ا/ت: سلام
کوک: سلاملکم
کوک: بریم در دور ؟
ا/ت: نههههه دیرم شده ..
کوک: چیکار داری که دیرت شده ؟
ا/ت: ساعت ۶ مصاحبه شرکت دارم الان ۴ هیچ کاری ام نکردم
کوک: اون وقت با اجازه کی میخای بریم مصاحبه شرکت ؟ اصلا....
ا/ت: یا جونگکوکااا قبلا درمورد این صحبت کرده بودیم بزار یه مدت جاهای متفرقه کار کنم بعدش که تونستن از پس اودم بر بیام میام شرکت تو اصلا شایدم شرکت خودمو زدم ؟ چطوره ؟
کوک: از اونجایی که حوصله بحث و ندارم و میدونم آخر سر تو برنده میشی باشه تسلیم .....
ا/ت:......
ا/ت ویو
رسیدیم خونه یه دوش گرفتم و کارای لازم و کردم و رسیدم به اینکه چی بپوشم ....
ا/ت: واییی نهه
کوک: چیه باز چت شد ؟
ا/ت: حالا چی بپوشممممم
کوک: میخای لباسامو بدم؟😂
ا/ت: یاااا دارم میرم مصاحبه کاری گردش که نمیرم
کوک: خیلی هم دلت بخاد لباس ها به اون خوبی
ا/ت: ووووااای زمین منو ببلع
کوک: مگه نمیگی دیرم شده خب کم حرف بزن بدو
ا/ت:عاا لباس پیدا کردمممم
کوک: خب بپوش ....
ا/ت: تشریف ببرید بیرون میپوشم :/
کوک: باشه بابا ما رفتیم
کوک:لباس عروس مگه داری میپوشی دیر شداا البته بهتر بزار دیر شه مصاحبه ات تموم شه 💀
ا/ت: ور ور ور حاظرم ...
کوک: برو سوار شو
ا/ت: میشه خودم برم ؟
کوک: خب خودم میرسونمت
ا/ت : لطفااا
کوک: باشه ماشین و سالم دارم میدم سالم هم....
ا/ت: بده من سوئیچ و .... سالم هم تحویل میگیری
کوک: برو موفق باشی
ا/ت: عاا ممنون
ا/ت ویو
تازه ۱۷:۴۰ بود هنوز وقت داشتم ......
که رسیدم ....
ماشین پارک کردم و پیاده شدم از قبل ته همه چی رو درآورده بودم که طبقه رئیس کجاس اول باید کجا برم ...
وارد شرکت شدم اول از همه باید میرم پس خانم مین تا کار های لازم و انجام بده...وارد شدم چقدر خلوته و ساکته تبدیل شدم به شخصیت مورد علاقم (درحال تبدیل 🤡)
ساعت دقیقا ۵:۵۹ بود که خانم مین گفت : شما باید خانموجئون باشید درسته ؟
ا/ت: سلام بله .
خانم مین : ریس تو دفرشون منتظرتونن...
تهیونگ ویو :
۱۶.۲k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.