زندگی مخفی پارت ۷۱
#زندگی_مخفی
پارت ۷۱
هوسوک:خب الان ما هانا و اهیون و رزی و ریوجین و تهیونگ رو از دست دادیم
ولی چندتا نکته جدید راجب تراشه ها پیدا کردیم
جونگکوک:وقتی کسی تراشه گذاری میشه
اول از همه چشماش کاملا سبز میشه
اگه کسی تراشه گذاری بشه ولی چشماش سبز نشه تراشش هنوز خاموشه و هر لحظه ممکنه روشن بشه
یجی:ما اول از همه باید به همتون یاد بدیم که چطوری تراشه ای رو از بدن کسی جدا کنید
بعدشم که دیگه در همون زمان ما سعی میکنیم یه وسیله ای برای حفاظت از تراشه گذاری شدنتون پیدا کنیم
(خب اینو بگم که یجی توی ایتزی هکره و خب عادیه که بخواد با جونگکوک و هوسوک کار کنه)
جین:جیسو بگیم ؟؟
جیسو:من میگم
خب بچه ها یه چند لحظه بشینید باید یه چیزی رو منو جین بهتون بگیم
یونا:الان آخه....
جین:یونا این بهترین موقع هستش
جیسو:خب بچه ها میدونم که توی تمام این مدت شما منو جین رو باهم شیپ میکردید خب
این که ...
منو جین از حدود ۱۹ سالگی بنده
باهم قرار میزاریم
آخیش گفتم
جیمین:مگه نگفته بودی که جین هیونگ گ....یه
جین:اونو جیسو گفت تا اینو بیشتر مخفی نگه داره
جیسو:و خب حتی تهیونگ خالیه ..
یونگی:اون طرفدار شیپ شما بود و حتی براش اسم انتخاب کرد
جینسو
جیسو:خب وقتی که برگشت کاملا سورپرایزش میکنیم
جونگکوک:یجی تو به لیا و چریونگ
هوسوک تو به جین و جیسو و یونا
من به جیمین و یونگی
بعدشم استفاده درست از اسلحه های جدید هم باید یاد بدید
برید سرکاراتون
جونگکوک :جیمین و یونگی بیاید بریم توی اتاق اهیون و رزی
رفتیم توی اتاق
جیمین:خیلی منو یونگی رو میدوستی
جونگکوک:من من میخوام خودمو تسلیم کنم
یونگی:چی شد
نه نمیتونی
جونگکوک:در ازای ازادی همه ی اعضا خودمو تسلیم میکنم
جیمین: جونگ کوک ما میتونیم به راهی....
جونگکوک:راهی نیست
هیچ راهی نداره
یونگی:چرا دار........
جونگکوک:وایسا گوشیمو جواب بدم
+جونگکوک ؟؟
-سلام تو کی هست....
+منم تهیونگ
-چی تهیونگ تو چطوری
+احساس عجیبی دارم هنوز تراشه بهم وصله ولی خاموشه
شماها امشب باید بیاید اینجا و اطلاعات کافی رو بردارید
-اونجا کجاست
+خونه ی آستری کیدز
البته زیر زمینش
-خب ما امشب...
+به یونگی بگو که به نقشه ی ورود بکشه تا راحت وارد بشید و بعد تو هوسوک باید این اطلاعات رو هک کنید
-باشع ولی مطمئنی جواب میده
+بهم اعتماد کن کوکی
الآنم باید برم تا.....
-تهیونگ
(پایان تماس)
پارت ۷۱
هوسوک:خب الان ما هانا و اهیون و رزی و ریوجین و تهیونگ رو از دست دادیم
ولی چندتا نکته جدید راجب تراشه ها پیدا کردیم
جونگکوک:وقتی کسی تراشه گذاری میشه
اول از همه چشماش کاملا سبز میشه
اگه کسی تراشه گذاری بشه ولی چشماش سبز نشه تراشش هنوز خاموشه و هر لحظه ممکنه روشن بشه
یجی:ما اول از همه باید به همتون یاد بدیم که چطوری تراشه ای رو از بدن کسی جدا کنید
بعدشم که دیگه در همون زمان ما سعی میکنیم یه وسیله ای برای حفاظت از تراشه گذاری شدنتون پیدا کنیم
(خب اینو بگم که یجی توی ایتزی هکره و خب عادیه که بخواد با جونگکوک و هوسوک کار کنه)
جین:جیسو بگیم ؟؟
جیسو:من میگم
خب بچه ها یه چند لحظه بشینید باید یه چیزی رو منو جین بهتون بگیم
یونا:الان آخه....
جین:یونا این بهترین موقع هستش
جیسو:خب بچه ها میدونم که توی تمام این مدت شما منو جین رو باهم شیپ میکردید خب
این که ...
منو جین از حدود ۱۹ سالگی بنده
باهم قرار میزاریم
آخیش گفتم
جیمین:مگه نگفته بودی که جین هیونگ گ....یه
جین:اونو جیسو گفت تا اینو بیشتر مخفی نگه داره
جیسو:و خب حتی تهیونگ خالیه ..
یونگی:اون طرفدار شیپ شما بود و حتی براش اسم انتخاب کرد
جینسو
جیسو:خب وقتی که برگشت کاملا سورپرایزش میکنیم
جونگکوک:یجی تو به لیا و چریونگ
هوسوک تو به جین و جیسو و یونا
من به جیمین و یونگی
بعدشم استفاده درست از اسلحه های جدید هم باید یاد بدید
برید سرکاراتون
جونگکوک :جیمین و یونگی بیاید بریم توی اتاق اهیون و رزی
رفتیم توی اتاق
جیمین:خیلی منو یونگی رو میدوستی
جونگکوک:من من میخوام خودمو تسلیم کنم
یونگی:چی شد
نه نمیتونی
جونگکوک:در ازای ازادی همه ی اعضا خودمو تسلیم میکنم
جیمین: جونگ کوک ما میتونیم به راهی....
جونگکوک:راهی نیست
هیچ راهی نداره
یونگی:چرا دار........
جونگکوک:وایسا گوشیمو جواب بدم
+جونگکوک ؟؟
-سلام تو کی هست....
+منم تهیونگ
-چی تهیونگ تو چطوری
+احساس عجیبی دارم هنوز تراشه بهم وصله ولی خاموشه
شماها امشب باید بیاید اینجا و اطلاعات کافی رو بردارید
-اونجا کجاست
+خونه ی آستری کیدز
البته زیر زمینش
-خب ما امشب...
+به یونگی بگو که به نقشه ی ورود بکشه تا راحت وارد بشید و بعد تو هوسوک باید این اطلاعات رو هک کنید
-باشع ولی مطمئنی جواب میده
+بهم اعتماد کن کوکی
الآنم باید برم تا.....
-تهیونگ
(پایان تماس)
۲۰.۴k
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.