بعد هر سلامِ شیرینی؛خداحافظیِ تلخ وجود داره.
باور نکردنیه!
اون به من گفت..اون با استفاده از زبونش لب زد..
با کمال میل ترکت میکنم!!
او بعد یه مدت طولانی؛با خاطره هایی دلنشین..که همشون در گوشه ای از ذهنم ثبت شده گفت ترکت میکنم.
او برایم یه روز بهشت را میساخت یه روز جهنم؛
او به من گفت متاسفام که زجرت دادم،
ولی دوستت دارم
اکنون میگوید:
-من کاری نکردم که بابتش متاسف باشم.
+ولی من با چشمام دیدم با قلبم حس کردم
-برام اهمیتی نداره
-میخواهم ترکت کنم
+داری جدی بهم میگی؟
-بله
+چرا؟
-چون دگر چشمانت برایم تکراری شده
+ولی چشمان تو هنوز زیباییِ خودش را دارد؛
من دوستت دارم!!
-من ازت متنفرم!..
________
سیاهیِ شب مطلق بود
غروب به پایان رسید
ولی خورشید هیچوقت نمایان نشد!
اون به من گفت..اون با استفاده از زبونش لب زد..
با کمال میل ترکت میکنم!!
او بعد یه مدت طولانی؛با خاطره هایی دلنشین..که همشون در گوشه ای از ذهنم ثبت شده گفت ترکت میکنم.
او برایم یه روز بهشت را میساخت یه روز جهنم؛
او به من گفت متاسفام که زجرت دادم،
ولی دوستت دارم
اکنون میگوید:
-من کاری نکردم که بابتش متاسف باشم.
+ولی من با چشمام دیدم با قلبم حس کردم
-برام اهمیتی نداره
-میخواهم ترکت کنم
+داری جدی بهم میگی؟
-بله
+چرا؟
-چون دگر چشمانت برایم تکراری شده
+ولی چشمان تو هنوز زیباییِ خودش را دارد؛
من دوستت دارم!!
-من ازت متنفرم!..
________
سیاهیِ شب مطلق بود
غروب به پایان رسید
ولی خورشید هیچوقت نمایان نشد!
۲.۳k
۰۱ خرداد ۱۴۰۳