خون آشام من پارت ۵
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*
ویو ا/ت
گفت : واقعین و اینجا هم معدنشه
برگشتم با چیزی که دیدم خون به مغزم نرسید اون اون خون آشام بود
میخواستم جیغ بزنم که دستش رو گذاشت رو دهنم و منو چسبوند به یه درخت
...... : جیکت در بیاد تضمین نمیکنم زنده بمونی
بعد از این حرفش اومد سمت گردن دندون هاشو تو گردنم فرو کرد که ناله ی خفه ی کشیدم
بعد چندمین دیگه نفهمیدم چی شد و سیاهی.....
آنا ویو
داشتیم با ا/ت چوب جمع میکردیم که من رو زمین یه برگ قشنگ دیدم برداشتمش خیلی قشنگ بود خواستم به ا/ت نشونش بدم که دیدم نیست😳
نکنه حواسش نبوده و رفته وایی من الان چیکار کنم اصلا از کجا اومدیم خدا
که یه نفر گفت : گم شدی؟
خیلی ترسیدم برگشتم یه مرد بود چیزی نگفتم و سرم رو به نشونه ی اره تکون دادم
گفت اشکالی نداره کمکت میکنم
وقتی اینو گفت خیلی خوشحال شدم ازش تشکر کردم
ببخشید اسمتون چیه؟
....: من اسمم نامجونه کیم نامجون تو چی ؟
انا: منم آنا هستم جانگ آنا خوشبختم
نامجون: منم خوب چیشده از وسط این جنگل سر در آوردی
آنا: من با دوتا از دوستام واسه تفریح اومدیم اینجا دیدیم داره هوا سرد میشه با یکی از دوستام اومدیم چوب جمع کنیم که گم شدم (آخرشو با ناراحتی میگه)
نامجون: هعی اشکالی نداره پیداشون .....
/ صدایی از اطراف شنیدم صداش شبیه شوگا بود وایی اونا اینجان باید سریع از اینجا بریم/
انا: چیشده؟
نامجون : هیس حرف نزن زودباش باید بریم(اروم)
آنا: ک...
/حرفم رو کامل نگفتم که دیدم یهو از یه خونه سر در آوردیم/
انا: ما کجاییم چجوری یهو از وسط جنگل اومدیم اینجا
نامجون : هعی نمیخواستم بهت بگم ولی من خون آشام
آنا: چیییییی خون آشام (جیغ)
نامجون : نترس باهات کاری ندارم قسم میخورم
آنا: چرا منو آوردی اینجا
نامجون: صدای یکی از دوستام رو شنیدم اگه تو رو میدید قطعا میکشتت الان چند ساعت اینجا بمونی باهم میریم دنبال دوستات باشه؟
آنا: اولا ازت ممنونم دومن من نمیتونم اینجا باشم اگه اونا دوستام رو پیدا کنن چی
نامجون: نگران نباش زودی پیداشون میکنیم فقط عکس ازشون میخوام همین
انا: واقعا ؟
نامجون: آره قدرت منم همینه اگه به شخصی فکر کنم فقط با یه بشکن هرجایی باشه میتونم برم اونجا
آنا: وایی ممنونم*پرید بغلش*
*کمی بعد*
آنا:امم چیزه معذرت میخوام یهو
نامجون: اشکالی نداره
........
ویو ا/ت
گفت : واقعین و اینجا هم معدنشه
برگشتم با چیزی که دیدم خون به مغزم نرسید اون اون خون آشام بود
میخواستم جیغ بزنم که دستش رو گذاشت رو دهنم و منو چسبوند به یه درخت
...... : جیکت در بیاد تضمین نمیکنم زنده بمونی
بعد از این حرفش اومد سمت گردن دندون هاشو تو گردنم فرو کرد که ناله ی خفه ی کشیدم
بعد چندمین دیگه نفهمیدم چی شد و سیاهی.....
آنا ویو
داشتیم با ا/ت چوب جمع میکردیم که من رو زمین یه برگ قشنگ دیدم برداشتمش خیلی قشنگ بود خواستم به ا/ت نشونش بدم که دیدم نیست😳
نکنه حواسش نبوده و رفته وایی من الان چیکار کنم اصلا از کجا اومدیم خدا
که یه نفر گفت : گم شدی؟
خیلی ترسیدم برگشتم یه مرد بود چیزی نگفتم و سرم رو به نشونه ی اره تکون دادم
گفت اشکالی نداره کمکت میکنم
وقتی اینو گفت خیلی خوشحال شدم ازش تشکر کردم
ببخشید اسمتون چیه؟
....: من اسمم نامجونه کیم نامجون تو چی ؟
انا: منم آنا هستم جانگ آنا خوشبختم
نامجون: منم خوب چیشده از وسط این جنگل سر در آوردی
آنا: من با دوتا از دوستام واسه تفریح اومدیم اینجا دیدیم داره هوا سرد میشه با یکی از دوستام اومدیم چوب جمع کنیم که گم شدم (آخرشو با ناراحتی میگه)
نامجون: هعی اشکالی نداره پیداشون .....
/ صدایی از اطراف شنیدم صداش شبیه شوگا بود وایی اونا اینجان باید سریع از اینجا بریم/
انا: چیشده؟
نامجون : هیس حرف نزن زودباش باید بریم(اروم)
آنا: ک...
/حرفم رو کامل نگفتم که دیدم یهو از یه خونه سر در آوردیم/
انا: ما کجاییم چجوری یهو از وسط جنگل اومدیم اینجا
نامجون : هعی نمیخواستم بهت بگم ولی من خون آشام
آنا: چیییییی خون آشام (جیغ)
نامجون : نترس باهات کاری ندارم قسم میخورم
آنا: چرا منو آوردی اینجا
نامجون: صدای یکی از دوستام رو شنیدم اگه تو رو میدید قطعا میکشتت الان چند ساعت اینجا بمونی باهم میریم دنبال دوستات باشه؟
آنا: اولا ازت ممنونم دومن من نمیتونم اینجا باشم اگه اونا دوستام رو پیدا کنن چی
نامجون: نگران نباش زودی پیداشون میکنیم فقط عکس ازشون میخوام همین
انا: واقعا ؟
نامجون: آره قدرت منم همینه اگه به شخصی فکر کنم فقط با یه بشکن هرجایی باشه میتونم برم اونجا
آنا: وایی ممنونم*پرید بغلش*
*کمی بعد*
آنا:امم چیزه معذرت میخوام یهو
نامجون: اشکالی نداره
........
۵.۴k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.