جراح من 💙S2/P6
آهنگ پیشنهادی: Daylight
---------------------------------------------------------
نامجون: دستت درد نکنه هیونگگگگگگگگگ*با دو رفت*
جین: نگا کثافت رو داشتم حرف میزدم!
نامجون:*اصلا کلا توی یه دنیا دیگه بودم هم خوشحال بودم هم ناراحت...اصن....*
(با یه مرد غریبه برخورد داشت)
نامجون: ببخشید اقا
مردغریبه: مشکلی نیست...*خودشه بلخره پیداش کردم*
(نامی رفت پیش ا/ت)
*5 دقیقه بعد*
نامجون: قلبم داشت از جاش کنده میشد دستگاه های دورش....*دست ا/ت رو گرفت، اروم نوازشش میکرد*
(صدای در اومد)
پرستار: ببخشید دکتر کیم باید برای ایشون دارو رو تزریق کنیم لطفا بیرون باشید!
(نامجون لباس مخصوص پوشیده و اصلا قیافش مشخص نیست)
نامجون: باشه!*سرشو اروم تکون داد و رفت*
جین: هی ببخشید!*نامی رو صدا زد*
نامجون: هی جین ممنون...
جین: اع تویی؟! فک کردم دکتر هستی
نامجون: آیا من برات جوکم؟*پوکر*
جین: *خنده اسبی معروف*
نامجون: راستی تو منو با این لباسا تشخیص ندادی؟!
جین:با لباس که نه اما با چشمای قرمزت مثل توت فرنگی چرا
نامجون: عجیبه اون پرستار چجوری.....
(یه پرستار داره میدوعه)
پرستار 5 : ببخشید ... خیلی ببخشید*تعظیم های بلند و با صدایی پر از استرس*
نامجون: مشکلی نیست ...
*یه هفته بعد*
خونه نامجون سئول ساعت 3:17 بامداد
*صدای زنگ گوشی*
نامجون: ..........*زمزمه ها نامفهوم*
(همچنان صدای زنگ تلفن)
نامجون: اوه فاک میشه دودقیه خفه شی!*داد ،گوشیه پرت کرد تو دیوار*
ساعت 3:30 بامداد
*صدای زنگ در*
نامجون: کدام گورخریه این موقعه*عصبی و خوابالود*
*صدای زنگ در و کوبیده شدنش*
نامجون: اَههههه اومدم بابا!*عصبی داد*
نامجون : چته درو از جا کنی!*داد*
(قیافه رنگ پریده جین پشت در پدیدار شد)
جین : ببب......اااا.....وووو....نن...اا.../ااا.....*نفس نفس وحشت زده*
نامجون: چی شدهههه؟ اروم باش .... نفس بگیر *تعجب و وحشت*
(نامجون جین رو اورد تو روی مبل انداختش)
جین :*نفس نفس*
نامجون: بگو بگو چی شده؟
جین: دلقک بی ناموس چرا جواب تلفنتو رو نمیدیییییییییییییییی!!
نامجون: خوابم میامد حالا چشد شده؟!؟!
جین: اثرات با یونگی گشتن!
نامجون : بگو چی شده...
جین: ا/ت....
نامجون: ا/ت ...چی؟؟؟؟؟؟؟؟بگووووووو *2 تا بازو های جینو گرفته و تکون میده*
جین: ا/ت ....*بغض*.... رفته تو حاللت نیمه مُرده(منظورش نباتیه)
نامجون: ها؟!؟
( صدای زنگ گوشی)
نامجون: *از خواب پرید*
(همش خواب بود)
نامجون: *کل بدنش عرق سرد کرده *
*صدای گوشیش میاد*
نامجون :*به سمت گوشی چنان شیرجه ای میزنه به سمت گوشیش که هیچ شناگر ماهری مثل اونو نمیتونه بره... ، گوشی رو جواب میده*
***: بلابلابلابلابلابلابلابلا*قطع کرد*
نامجون: *شک خیره به گوشیش*
(بله یه مزاحم تلفنی بوده)
--------------------------------------------------------
شرایط پارت بعدی : 15 لایک و کامنت
من توی روبیکا 3 پارت گذاشتم
---------------------------------------------------------
نامجون: دستت درد نکنه هیونگگگگگگگگگ*با دو رفت*
جین: نگا کثافت رو داشتم حرف میزدم!
نامجون:*اصلا کلا توی یه دنیا دیگه بودم هم خوشحال بودم هم ناراحت...اصن....*
(با یه مرد غریبه برخورد داشت)
نامجون: ببخشید اقا
مردغریبه: مشکلی نیست...*خودشه بلخره پیداش کردم*
(نامی رفت پیش ا/ت)
*5 دقیقه بعد*
نامجون: قلبم داشت از جاش کنده میشد دستگاه های دورش....*دست ا/ت رو گرفت، اروم نوازشش میکرد*
(صدای در اومد)
پرستار: ببخشید دکتر کیم باید برای ایشون دارو رو تزریق کنیم لطفا بیرون باشید!
(نامجون لباس مخصوص پوشیده و اصلا قیافش مشخص نیست)
نامجون: باشه!*سرشو اروم تکون داد و رفت*
جین: هی ببخشید!*نامی رو صدا زد*
نامجون: هی جین ممنون...
جین: اع تویی؟! فک کردم دکتر هستی
نامجون: آیا من برات جوکم؟*پوکر*
جین: *خنده اسبی معروف*
نامجون: راستی تو منو با این لباسا تشخیص ندادی؟!
جین:با لباس که نه اما با چشمای قرمزت مثل توت فرنگی چرا
نامجون: عجیبه اون پرستار چجوری.....
(یه پرستار داره میدوعه)
پرستار 5 : ببخشید ... خیلی ببخشید*تعظیم های بلند و با صدایی پر از استرس*
نامجون: مشکلی نیست ...
*یه هفته بعد*
خونه نامجون سئول ساعت 3:17 بامداد
*صدای زنگ گوشی*
نامجون: ..........*زمزمه ها نامفهوم*
(همچنان صدای زنگ تلفن)
نامجون: اوه فاک میشه دودقیه خفه شی!*داد ،گوشیه پرت کرد تو دیوار*
ساعت 3:30 بامداد
*صدای زنگ در*
نامجون: کدام گورخریه این موقعه*عصبی و خوابالود*
*صدای زنگ در و کوبیده شدنش*
نامجون: اَههههه اومدم بابا!*عصبی داد*
نامجون : چته درو از جا کنی!*داد*
(قیافه رنگ پریده جین پشت در پدیدار شد)
جین : ببب......اااا.....وووو....نن...اا.../ااا.....*نفس نفس وحشت زده*
نامجون: چی شدهههه؟ اروم باش .... نفس بگیر *تعجب و وحشت*
(نامجون جین رو اورد تو روی مبل انداختش)
جین :*نفس نفس*
نامجون: بگو بگو چی شده؟
جین: دلقک بی ناموس چرا جواب تلفنتو رو نمیدیییییییییییییییی!!
نامجون: خوابم میامد حالا چشد شده؟!؟!
جین: اثرات با یونگی گشتن!
نامجون : بگو چی شده...
جین: ا/ت....
نامجون: ا/ت ...چی؟؟؟؟؟؟؟؟بگووووووو *2 تا بازو های جینو گرفته و تکون میده*
جین: ا/ت ....*بغض*.... رفته تو حاللت نیمه مُرده(منظورش نباتیه)
نامجون: ها؟!؟
( صدای زنگ گوشی)
نامجون: *از خواب پرید*
(همش خواب بود)
نامجون: *کل بدنش عرق سرد کرده *
*صدای گوشیش میاد*
نامجون :*به سمت گوشی چنان شیرجه ای میزنه به سمت گوشیش که هیچ شناگر ماهری مثل اونو نمیتونه بره... ، گوشی رو جواب میده*
***: بلابلابلابلابلابلابلابلا*قطع کرد*
نامجون: *شک خیره به گوشیش*
(بله یه مزاحم تلفنی بوده)
--------------------------------------------------------
شرایط پارت بعدی : 15 لایک و کامنت
من توی روبیکا 3 پارت گذاشتم
۳.۷k
۲۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.