عشق و عاسقی در مدرسه۸
ویو جیا
رفتم داخل که دیدم یونگی خیلی عصبی داره منو نگاه میکنه مگه چی کار کردم که خودم نمیدونم
÷امدی
+اره من میرم اتاقم تو هم خرید رو بزار توی کابینت لباسمو عوض کنم مییام
÷باشه
داشتم میرفتم توی اتاقم که
_جیا میخوام باهات حرف بزنم
+باشه بریم اتاقم حرف بزنیم
رفتیم توی اتاق که منو چسبوند به دیوار
_که با پسرا میگردی (عصبی ،یکم بلند)
+به تو چه من با هر کی دلم میخواد میگردم
_منو روانی نکن (ترسناک)چون بد میبینی خوشگلم
+اگه روانیت کنم چی میشه(اروم)
_هر کی نگات کنه رو میکُشم (عصبی)
+میشه بری بیرون میخوام لباسم و عوض کنم
_حرف و عوض نکن نباید دیگه از این لباسا بپوشی اگه هم بپوشی برای من میپوشی (عصبی)
+تو کیه من هستی که بهم دستور میدی(داد)
_کسی که دوست داره (اروم)
+میشه بری بیرون
_چرا
+میخوام لباس عوض کنم
_باشه زود بیا
رفت بیرون این پسره واقعا ترسناکه لباسم و عوض کردم یه لباسه راحتی پوشیدم (اسلاید ۲) رفتم بیرون باید غذا درست کنم داشتم میرفتم توی اشپزخونه که یونگی یهو امد پیشم
_مگه نگفتم لباسه کوتاه نپوش
+باشه جناب حالا میری کنار تا برم غذا درست کنم
رفتم توی اشپز خونه یکم رامیون درست کردم رفتم گذاشتم رو میز یونگی کنارم نشست و داداشم جلومون نشست داشتیم رامیون میخوردیم که دیدم یونگی دستشو گذاشت روی رو**^^نه پام و فش^*^ار میداد
+من سیر شدم میرم بخوابم فردا مدرسه داریم
_باشه منم دیگه میرم خونه م
÷باشه شما دو تا برید من یکم دیگه غذا بخورم مییام میخوابم
رفتم توی اتاقم چون خسته بودم زود خوابیدم
ویو شوگا
وقتی این و گفت رفت توی اتاقش دلم میخواست این جا بمونم ولی چون فردا مدرسه داشتم باید برم رفتم خونه لباسمو عوض کردم و خوابیدم
صبح بیدار شدم چون میخواستم جیا رو زود ببینم خیلی سریع لباس پوشیدم و رفتم مدرسه وقتی رفتم داخل با چیزی که دیدم خیلی عصبی شدم این ...........
رفتم داخل که دیدم یونگی خیلی عصبی داره منو نگاه میکنه مگه چی کار کردم که خودم نمیدونم
÷امدی
+اره من میرم اتاقم تو هم خرید رو بزار توی کابینت لباسمو عوض کنم مییام
÷باشه
داشتم میرفتم توی اتاقم که
_جیا میخوام باهات حرف بزنم
+باشه بریم اتاقم حرف بزنیم
رفتیم توی اتاق که منو چسبوند به دیوار
_که با پسرا میگردی (عصبی ،یکم بلند)
+به تو چه من با هر کی دلم میخواد میگردم
_منو روانی نکن (ترسناک)چون بد میبینی خوشگلم
+اگه روانیت کنم چی میشه(اروم)
_هر کی نگات کنه رو میکُشم (عصبی)
+میشه بری بیرون میخوام لباسم و عوض کنم
_حرف و عوض نکن نباید دیگه از این لباسا بپوشی اگه هم بپوشی برای من میپوشی (عصبی)
+تو کیه من هستی که بهم دستور میدی(داد)
_کسی که دوست داره (اروم)
+میشه بری بیرون
_چرا
+میخوام لباس عوض کنم
_باشه زود بیا
رفت بیرون این پسره واقعا ترسناکه لباسم و عوض کردم یه لباسه راحتی پوشیدم (اسلاید ۲) رفتم بیرون باید غذا درست کنم داشتم میرفتم توی اشپزخونه که یونگی یهو امد پیشم
_مگه نگفتم لباسه کوتاه نپوش
+باشه جناب حالا میری کنار تا برم غذا درست کنم
رفتم توی اشپز خونه یکم رامیون درست کردم رفتم گذاشتم رو میز یونگی کنارم نشست و داداشم جلومون نشست داشتیم رامیون میخوردیم که دیدم یونگی دستشو گذاشت روی رو**^^نه پام و فش^*^ار میداد
+من سیر شدم میرم بخوابم فردا مدرسه داریم
_باشه منم دیگه میرم خونه م
÷باشه شما دو تا برید من یکم دیگه غذا بخورم مییام میخوابم
رفتم توی اتاقم چون خسته بودم زود خوابیدم
ویو شوگا
وقتی این و گفت رفت توی اتاقش دلم میخواست این جا بمونم ولی چون فردا مدرسه داشتم باید برم رفتم خونه لباسمو عوض کردم و خوابیدم
صبح بیدار شدم چون میخواستم جیا رو زود ببینم خیلی سریع لباس پوشیدم و رفتم مدرسه وقتی رفتم داخل با چیزی که دیدم خیلی عصبی شدم این ...........
۶.۵k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.