ادامه پارت ۳
صبر کن لیکسی
+ دوباره چیه هیونجین
_ هیچی میخواستم بگم که چرا از این طرف میای تو که خونتون از این طرف نیست
+ به تو ربطی نداره من کجا از کجا میام
_ عه واقعا فکر کردی من داشتم باهات شوخی میکردم ببین به نفع خودته که به اخطارهای من گوش کنی بیبی
+ اوفففف باشه بابا
_ حالا بگو کجا بودی بیبی
+ رفتم جونگین رو برسونم ترسیدم توی راه اگه تنها بره بلایی سرش بیاری
_ اوووو چه دوست خوبی هستی تووو آخه (با خنده)
بیا تا برسونمت خونه
+ نمیخواد خودم بلدم برم
_ گفتم بیا
+ هیییی باشه
بعد باهم سوار ماشین هیونجین شدن و به طرف خونه فلیکس حرکت کردن وقتی رسیدن فلیکس به هیونجین گفت بیا تو
هیونجین بعد از کمی مکث گفت باشه
بعد با هم وارد خونه شدن
_ تو تنها زندگی میکنی ؟؟
+ آره چطور ؟
_ هیچی همینطوری
فلیکس به هیونجین گفت من میخوام برم حمام هر چیزی خواستی از توی یخچال در بیار بخور
_ هی لیکسی ؟
+چیه بگو
_ میشه منم باهات بیام حمام ( با نیشخند مرموزانه)
+چیییی ؟؟؟ عمرا برو گمشو مرتیکه منحرف
_ باشه بابا شوخی کردم
+ دفعه بعد شوخی نکن(با داد)
_ حواست به اخلاقت باشه بیبی جون
+ تو هر وقت یاد گرفتی به من بیبی نگی اون وقت منم حواسم به اخلاقم هست
_ دلم میخواد اصلا به تو چه ؟
بعد فلیکس رفت توی اتاقش لباس برداشت و وارد حمام شد
از حمام در اومدم رفتم توی اتاقم تا موهام رو خشک کنم که با دیدن هیونجین توی اتاقم تعجب کردم دیدم هیونجین روی تختم گرفته خوابیده منم بیدارش نکردم و موهام رو خشک کردم .
( پایان پارت 3 )
+ دوباره چیه هیونجین
_ هیچی میخواستم بگم که چرا از این طرف میای تو که خونتون از این طرف نیست
+ به تو ربطی نداره من کجا از کجا میام
_ عه واقعا فکر کردی من داشتم باهات شوخی میکردم ببین به نفع خودته که به اخطارهای من گوش کنی بیبی
+ اوفففف باشه بابا
_ حالا بگو کجا بودی بیبی
+ رفتم جونگین رو برسونم ترسیدم توی راه اگه تنها بره بلایی سرش بیاری
_ اوووو چه دوست خوبی هستی تووو آخه (با خنده)
بیا تا برسونمت خونه
+ نمیخواد خودم بلدم برم
_ گفتم بیا
+ هیییی باشه
بعد باهم سوار ماشین هیونجین شدن و به طرف خونه فلیکس حرکت کردن وقتی رسیدن فلیکس به هیونجین گفت بیا تو
هیونجین بعد از کمی مکث گفت باشه
بعد با هم وارد خونه شدن
_ تو تنها زندگی میکنی ؟؟
+ آره چطور ؟
_ هیچی همینطوری
فلیکس به هیونجین گفت من میخوام برم حمام هر چیزی خواستی از توی یخچال در بیار بخور
_ هی لیکسی ؟
+چیه بگو
_ میشه منم باهات بیام حمام ( با نیشخند مرموزانه)
+چیییی ؟؟؟ عمرا برو گمشو مرتیکه منحرف
_ باشه بابا شوخی کردم
+ دفعه بعد شوخی نکن(با داد)
_ حواست به اخلاقت باشه بیبی جون
+ تو هر وقت یاد گرفتی به من بیبی نگی اون وقت منم حواسم به اخلاقم هست
_ دلم میخواد اصلا به تو چه ؟
بعد فلیکس رفت توی اتاقش لباس برداشت و وارد حمام شد
از حمام در اومدم رفتم توی اتاقم تا موهام رو خشک کنم که با دیدن هیونجین توی اتاقم تعجب کردم دیدم هیونجین روی تختم گرفته خوابیده منم بیدارش نکردم و موهام رو خشک کردم .
( پایان پارت 3 )
۱.۳k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.