«عشق نافرجام من»
«پارت ۳۰»
شش ماه گذشت....
+:یونا همچنان مجبور بود دو هفته یکبار با جونگ سوک قرار بزاره رابطش با تهیونگ بعد اون دعوا نسبتا خوب بود کمتر بهم میپریدن
جیسو و جیمین هم لاو میترکوندن
خانم لی بازم سعی میکرد که تنفری که بین یونا و تهیونگ هست رو از بین ببره موفق هم شده بود
جونگ کوک هم با آیو(خواهر جونگ سوک) قرار میذاشت و خیلی باهم خوب بودن. قراره هفته بعد بره خواستگاری.
فقط یه هفته به کنکور مونده بود همه داشتن تلاش میکردن خیلی سخت بود برای دختری که مدام بیرون بود و الان مجبور بود تو خونه بشینه و درس بخونه.
بعد تلاش های زیاد این چهار نفر(یونا، تهیونگ، جیسو، جیمین)
بالاخره روز کنکور فرا رسید.
یونا:بچه ها فایتینگگگگگگگگگ
مطمئنم که تلاشامون نتیجه میدن
جیسو:فایتینگگگگگگگگ
+:جیسو و جیمین قرار بود کنکور ریاضی بدن و یونا و تهیونگ هم تجربی
یونا:ما بریم
بیا زود باش.
(تو راه)
یونا:خوب گوش کن از تو انتظار زیادی دارماااا
تهیونگ:چرا مثلا
یونا:چون خیلی کمکت کردم
تهیونگ:خب
یونا:خب و درد خب و مرض
تهیونگ:باز این دیوونه شد
یونا:تو دیوونم میکنی دیگه یکاری میکنی ادم میخواد بزنه شل و پلت کنه فقط حیف که امروز روز مهمیه نمیتونم از مشتام استفاده کنم.
وگرنه تا الان مرده بودی
تهیونگ:برو برو کمک حرف بزن
یونا:😠😠😠😑😑
شش ماه گذشت....
+:یونا همچنان مجبور بود دو هفته یکبار با جونگ سوک قرار بزاره رابطش با تهیونگ بعد اون دعوا نسبتا خوب بود کمتر بهم میپریدن
جیسو و جیمین هم لاو میترکوندن
خانم لی بازم سعی میکرد که تنفری که بین یونا و تهیونگ هست رو از بین ببره موفق هم شده بود
جونگ کوک هم با آیو(خواهر جونگ سوک) قرار میذاشت و خیلی باهم خوب بودن. قراره هفته بعد بره خواستگاری.
فقط یه هفته به کنکور مونده بود همه داشتن تلاش میکردن خیلی سخت بود برای دختری که مدام بیرون بود و الان مجبور بود تو خونه بشینه و درس بخونه.
بعد تلاش های زیاد این چهار نفر(یونا، تهیونگ، جیسو، جیمین)
بالاخره روز کنکور فرا رسید.
یونا:بچه ها فایتینگگگگگگگگگ
مطمئنم که تلاشامون نتیجه میدن
جیسو:فایتینگگگگگگگگ
+:جیسو و جیمین قرار بود کنکور ریاضی بدن و یونا و تهیونگ هم تجربی
یونا:ما بریم
بیا زود باش.
(تو راه)
یونا:خوب گوش کن از تو انتظار زیادی دارماااا
تهیونگ:چرا مثلا
یونا:چون خیلی کمکت کردم
تهیونگ:خب
یونا:خب و درد خب و مرض
تهیونگ:باز این دیوونه شد
یونا:تو دیوونم میکنی دیگه یکاری میکنی ادم میخواد بزنه شل و پلت کنه فقط حیف که امروز روز مهمیه نمیتونم از مشتام استفاده کنم.
وگرنه تا الان مرده بودی
تهیونگ:برو برو کمک حرف بزن
یونا:😠😠😠😑😑
۱۷.۹k
۲۰ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.